این روزها، با گذر از خیابان‌های شهر، به وفور شاهد زباله‌گردی افرادی از سنین مختلف هستیم. گاهی افرادی پیر که برای اندکی رزق و روزی کیسه‌ای بر دوش دارد و از این سطل زباله به آن سطل زباله سر می‌زند و سرخم می‌کند بر نداری. آن پیرمرد کمرخمیده‌ای که به هر دلیل بر خوان بی‌تدبیری مسئولان می‌گردد، دل هر بیننده‌ای را خون می‌کند و تلنگر می‌زند که دستگاه‌های حمایتی در استان خراسان جنوبی و به خصوص شهر بیرجند به چه کاری مشغولند؟ آیا عاجز از آنند که چند زباله‌گرد، به خصوص افراد سالمند و کودکان را از این رنج برهانند؟

ماجرا آن هنگام تلخ‌تر می‌شود که پدر جوانی را می‌بینی که دوشادوش فرزند خردسالش در پی لقمه نانی برای ارتزاق، تعداد زیادی از سطل‌های زباله را دور میزند. دلخراش است رویت این صحنه‌ها در شهری که داعیه‌ی فرهنگ دارد؛ در شهری که مسئولان متولی این امر، آمارهای کلان از اقدامات خود می‌دهند، در حالیکه برخی از افراد همچنان از برآوردن حداقل نیازهای بشری خود نیز عاجزند. در شهری که مسئولین اجتماعیش از خرد و کلان در هر کسوت، مدعی انجام کارهای بزرگ به نفع مردم هستند. یعنی نمی‌توانند در بیشمار هزینه‌هایی که برای کارهای مختلف انجام می‌دهند، با حضور فعالین و متخصصان اجتماعی، راهکاری معقول و مناسب برای این موضوع ارائه دهند؟ گویا این مسئله، انچنان شیک نیست که بتواند روحیه اماری مدیران اجتماعی استان را ارضا کند. مدیرانی که به دنبال کارهای لاچکری هستند تا این که درد دردمندان کوچه و خیابان را ساماندهی کنند.

وامصیبتا بر روزی که این مشکلات اجتماعی به صورت فراگیر، دامن جامعه را بگیرد و مشکلات متعدد دیگری را به وجود اورد. آن روز همین مدیران حوزه مسایل اجتماعی، که اکنون از کتاب‌خوانی و دوره‌های زنان تا انجام پژوهش‌های غیرکاربردی که صرفا به درد کتابخانه‌ها می‌خورد، حرف می‌زنند همدیگر را در تیررس اتهام و کوتاهی کردن در این مورد قرار می‌دهند. شاید هنوز متوجه میزان خطر نشده‌اند یا واقعا در میان مردم کوچه و خیابان نیستند تا فقر را از نزدیک ببینند که چگونه پدر و مادری را مجبور به سر خم کردن در سطل زباله می‌کند. وقت ان است که این عزیزان از پشت میز خود بیرون آیند و به جای دادن آمار و ارقام و رسانه‌گرایی پوپولیستی، فکری به حال این درد بنمایند تا تبعات این مساله فراگیر نشود.

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله