یادداشتی بر نمایش فخرالزمان
به قلم کاظم ایمان طلب
فخرالزمانهایی که در تاریخ دفن شده اند.
نمایش فخرالزمان اقتباسی موفق از نمایشنامه ی اتاق ورونیکا اثر شاخص آیرالوین در گونه درام وحشت است.
(که بهتر بود در پوستر نمایش به آن اشاره‌ای می‌شد)
اتاق ورونیکا نمایشنامه‌ای مشهور با ساختار دراماتیکی بسیارمنسجمیست که قصه ی زن ومردی روان پریش را روایت می کند .آنها اتاقکی را به دختر و پسر جوانی نشان می‌دهند و به علت شباهت دختر جوان به ورونیکا که سال‌ها پیش مرده از دختر میخواهند برای خواهرش که اکنون خیالاتی ومالیخولیایی شده چند دقیقه‌ای نقش ورونیکا را بازی کند واورا مجبور می کنند تا لباس های ورونیکا رابپوشد و …….
موفق بودن تجربه ی عادل‌نیا در این اقتباس برای انتقال صحیح پیچش و گره های دراماتیک /فضای معما گونه/ روان بودن قصه/ پایان‌بندی غیر قابل پیش بینی داستان، تحسین برانگیز است.
در سال‌های گذشته از عادل‌نیا نویسنده ی خوش ذوق اردبیلی متونی مانند کریم آقا، کافه سایه و فخرالزمان را خوانده، دیده و یا از آن چیزهایی شنیده ایم که داستان هر سه متن در دوره قاجار می‌گذرد، گویی جذابیت دوره قاجار از حیث قصه‌های خاص و رویدادهای متنوع تاریخی وحضور شخصیت های پیچیده و مبهم برای عادل نیا وسوسه انگیز بوده است
در فخرالزمان با قصه‌ای از دوره ی محمدعلی شاه قاجار و رابطه پنهانی‌اش با همسری غیر قجر روبرو هستیم قصه‌ای که فقط تاهمینجایش واقعی ویا حداقل درتاریخ روایت شده است و ادامه ی آن یعنی فرزندان شاه از زن صیغه ای اش ،عشق دخترشاه به یک جوان مشروطه‌چی و قتل برادر توسط خواهر،همه زاییده خیال نویسنده است.
واما مسروری درقامت کارگردانی جوان با انتخاب این متن خاص ودراماتورژی خوب آن، مسیر را درست پیموده، با اینکه کیفیت اجرا از متن جامانده، بازهم با نمایشی کارگردانی شده و دارای میزان سن‌های منسجم و بازی‌های نسبتاً قابل قبول روبه رو هستیم، همچنین تیم کارگردانی ، طراحی و اجرای صحنه این اثر موفق عمل کرده اند. از ضعف‌های پشت صحنه از جمله عدم هماهنگی نور و افکت و عدم رعایت پرسپکتیو صدا در موسیقی‌های پخش شده و بازی متوسط بازیگران زن که بگذریم، تلاش همه عوامل در نزدیک شدن به فضای معما گونه و روان پریشی حاکم در درام مشهود است،درواقع بازیگران زن نتوانسته‌اند فضای روان پریشی نمایش را عینی کنند ( جنس بازی فخرالزمان بایستی ترکیبی از بازی رئالیستی وروانکاوانه باشد تا فرم هیستریک بازی خودش را نمایان کند. )اما بازی بازیگران مرد نمایش از کیفیت قابل قبولی برخورداراست.
عارف موحد(بازیگر رل دکتر) با صداسازی ومیمیک مناسب به خوبی به نقش نزدیک شده وابراهیم راستگو(شاه) هم با اجرای بی‌نظیر و لهجه ی درست و تحلیل صحیح از تغییر های مالیخولیایی پرسناژ،بالاتر از حد انتظار ظاهر شده است..
درک صحیح مسروری ازجنبه دراماتیک زیرزمین یا همان پایین خانه ی قجری و ایده جذاب وخلاقیتش در طراحی صحنه( درخت گیلاس و ایجاد اختلاف ارتفاع از حیاط) هم از نکات مثبت این نمایش است. طراحی میزان سن‌های منظم و رعایت آن توسط بازیگران ،تمرکز بر انتقال مفهوم و جلوگیری از آشفتگی در صحنه، در کنترل بودن اجزا صحنه را نشان می‌دهد. کارگردان از کارکردهای بصری موجود در متن از جمله سوزن زدن به عروسک/ کتابخانه متروک، تابلو شعر نیمه تمام بردیوار و عکس مخدوش شده شاهزاده به خوبی بهره برده است.
اما آنچه در نمایش فخرالزمان قابل تامل است و مخاطب را به فکر فرو می‌برد اشارات و نشانه‌های موجود در زیر متن نمایش است. در روزگارانی نه چندان دور، نظام حاکم بر فکر و بینش جامعه ی مردسالار، هر زن آزادی‌خواه و مشروطه دوست و عاشق پیشه را از دیدگان جامعه پنهان می‌کرده و او را در زیرزمین ها و صدالبته پاییین خانه‌های ذهن خود دفن می‌کرده است.
. در فخرالزمان عشق و آزادی و مشروطه‌خواهی در قامت یک زن ظاهر می شود که شاه قاجار و جامعه ی روان پریش مردسالار سعی در حبس و پنهان کردن عاشق پیشگی و آزادی‌خواهیش در پایین خانه ی قجریشان را دارند،البته همه ما در ذهن‌هایمان زیرزمین متروکی را داریم که فخرالزمان های زندگیمان(خواهر دختر مادر همسر) به محض اینکه از چهارچوب فکری ما خارج شوند را بازی داده ودر ناخودآگاه ذهنمان زندانی و چه بسا دفنشان خواهیم کرد.وحتما بعد از آن مانند شخصیت های نمایش فخرالزمان دچار عذاب وجدان هم خواهیم شد.بنابراین نمایش فخرالزمان از این حیث بسیار تاثیرگذار عمل می‌کند.
پیشنهاداتی برای اجرا های آتی فخرالزمان:
۱ – اصلاح و ترمیم وضعیت نوری و در اختیار گرفتن آن برای پیشبرد فضای درام و نه فقط امر زیبایی شناسی
۲-کنترل وضعیت بلندی صدا‌های افکتیو و موسیقایی به جهت تفهیم وانتقال صحیح دیالوگ‌ها
۳ تغییر یا اصلاح بازی بازیگران زن به ویژه فخرالزمان که بایستی بازی متفاوت با فرمی هیستریک را ارائه دهد

۴- تغییر در ریتم کارگردانی و مرمت میزانسن‌ها در پرده اول و دوم( از پرده دوم به بعد همه چیز استاندارد است)
۵-اصلاح ریتم دیالوگ گویی وتغییر تمپوی بیان در پرده اول و دوم و افزایش سرعت اجرا
در پایان آنچه از همه موارد فوق برای نمایش فخرالزمان مهمتر به نظر می رسد، رونقی است که با اجرایش به فضای نمایشی استان دادوبعد از یک سال چراغ تاتر بیرجند را دوباره روشن کرد.
کاظم ایمان طلب منتقد و مدرس سینما و تاتر