نویسنده : امیرشاهین نایبی فر
نبود فعالیت گسترده و سازمان یافته احزاب در جامعه موجب بروز مشکلاتی از جمله گروه گرایی و دوری از شایسته سالاری در به کارگیری افراد در جامعه شده که در گام دوم انقلاب باید با این پدیده برخورد شود تا نخبگان کشور به جایگاه واقعی خود برسند.
نخبگان زمانی میتوانند برای جامعه خود مؤثر باشند که در بطن جامعه حضور داشته و بتوانند ایفای نقش کنند و ایجاد نهادهایی مثل بنیاد نخبگان و مجموعههای مشابه میتواند به عنوان یک تشکل صنفی و حمایتی از جامعه نخبگان مؤثر باشد که متأسفانه در حال حاضر با پدیده نخبه نمایی مواجه هستیم که چنین شرایطی موجب ایجاد گروهی از افراد شده که به ظاهر در جایگاه نخبگی قرار داشته اما نخبه واقعی نیستند و فقط رفتار نخبگان را تقلید میکنند.
وقتی به سمت گروه گرایی، جناح گرایی و قبیله گرایی حرکت کنیم، افراد به واسطه روابط مختلف بر دیگران ارجح داده میشوند و نگاهها به همه مسائل سیاست زده است و در چنین شرایطی به خروجی کارها و خدمت به مردم خیلی اهمیت داده نشده و شایسته سالاری در این شکل مدیریت اولویت نخست نیست بلکه در اولویتهای آخر قرار میگیرد و فرصتی برای حضور و گردش نخبگان فراهم نمیشود.
آنچه در بحث نخبه پروری مهم بوده این است که نخبگان با شایسته سالاری در نظام اجتماعی جایگاه واقعی خود را پیدا کنند و با اثرگذاری مثبتی که بر امور اجتماعی و جامعه دارند مردم هم مطالبه گر شوند تا نخبگان منشأ اثر باشند در غیر این صورت ممکن است نخبگان کشور یا مهاجرت کرده یا در گوشهای بنشینند و فقط به رویکرد فردی زندگی خود بپردازند.
تأثیرگذاری نخبگان در اجتماع نیازمند یک عزم ملی و مطالبه عمومی برای حضور نخبگان در مدیریت جامعه بر مبنای نظام شایسته سالاری است.
در حال حاضر با پدیدهای به نام نخبه نمایانی روبرو هستیم که عدهای ادای نخبگی را درآورده و با تحصیلات صوری از دانشگاههای غیرمعتبر جای نخبگان واقعی را اشغال میکنند، این کار علاوه بر اینکه به شایسته سالاری ضربه میزند موجب فریب افکار عمومی میشود و فریب افکار عمومی بزرگترین گناه نخبه نمایان است که به جامعه علمی کشور جفا میشود.
قاعده ارتقای علمی و تحصیلات تکمیلی، تمام وقت بودن افراد و تمرکز کامل آنها روی موضوع تحصیل است و اگر کسی چهار سال مسئولیت مهمی در کشور دارد و با وجود داشتن مسئولیت اجرایی سنگین همزمان در مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و یا دکتری ارتقای علمی پیدا میکند، باید علامت سوالی بر روی این افراد گذاشت که با چه توانی این کار را انجام دادهاند و قطعاً مجموعههای غیراستانداردی برای ارائه پایان نامههای تقلبی به چنین افرادی ایجاد میشود که جایگاه علم و دانش در کشور را مخدوش کرده و صرفاً به افراد رانت محور در جامعه خدمت ارائه میکنند.
این قشر از افراد جامعه که به اشتباه از آنها به عنوان نخبگان جامعه یاد می شود در حالی که فقط ادای نخبگی را در می آورند، بدون سپری کردن مراحل علمی لازم اما با اعتماد به نفس کاذب و بالا به دلیل برخورداری از رانت ویژه باندی، گروهی و خویشاوندی عناوینی مثل دکتر، پرفسور و استاد دانشگاه، که همیشه در جامعه و بین عموم مردم از قداستی برخوردار بوده را برای خود مصادره می کنند.
متأسفانه امروز ملاک بکارگیری افراد در پستهای مدیریتی داشتن ارتباطات خاص و نه شایسته سالاری است و این حقیقت تلخ، امروز در جامعه ما شکل عادی پیدا کرده و بیشتر افراد تصورشان این است که اگر فردی به لحاظ ارتباطات خاصی که داشته، جایگاه بالای مدیریتی را اشغال کند حق اوست و این فرهنگ هم باید اصلاح شود و مردم هم مطالبه گری کرده و از مسئولان بخواهند که نخبگان واقعی جامعه را در جایگاه های مربوط به آنها به کار گیری کنند.
در گام دوم انقلاب باید به دنبال کشف شایستگان واقعی و استفاده از ظرفیت آنها در مسئولیتهای اجرایی و مدیریتی باشیم و بی شک دولت اسلامی که زمینه ساز تحقق جامعه اسلامی و تمدن اسلامی است نیازمند گردش نخبگان و حضور نیروهای متعهد و متخصص است و وقتی میتوانیم مراحل پنج گانه تمدن اسلامی را محقق کنیم و زمینه ساز حضور خورشید ولایت عظمی باشیم که با پرهیز از قبیله گرایی و سیاست زدگی برای تحقق منویات مقام معظم رهبری گام برداریم.
انقلاب اسلامی نخستین مرحله از تحقق تمدن اسلامی است و بعد از آن نظام اسلامی و دولت اسلامی محقق می شود، پس از این مرحله به جامعه اسلامی می رسیم که در آن، جامعه و مردم رشد و تعالی پیدا میکنند و پس از آن تمدن اسلامی محقق میشود، در حال حاضر ما در مرحله نظام اسلامی هستیم که اگر تمدن اسلامی رخ دهد همه مشکلات رفع میشود.