نوشته : ا. دهقانی?
چند صباحی است و اژه ی اعتدال درسپهرسیاسی ایران بیش از هر زمانی و پیش از هر عنوانی خود نمایی می کند،گفتمان، منش سیاسی یا تاکتیکی که در انتخابات سال ۹۲ و تمامی انتخابهای پس از آن رخ برکشید و اکثریت آن روزهای جامعه را با خود همراه ساخت،و بار دیگر سرمایه ی اجتماعی ای را به میدان آورد تا همواری راهی را رقم زند که افراط و تفریط های گذشته، دست اندازهایی برمسیر توسعه ساخته بود،با این نگاه نه تنها گفتمان اعتدال اتفاقی نبود و پای در میان مایگی و باری به هرجهتی مطرح کنندگانش نداشت بلکه حاصل تجربه تاریخی بین دوانقلاب وهمه ی تلاطماتی بود که بین کنشگران آرمان خواه جامعه ی ایرانی تابه امروز جریان داشته است ،و از این منظر ریشه در فرهیختگی و درایت غالب مردمی دارد که پذیرفته اند که مخالف را با هر رنگ و رویه ای باید به رسمیت شناخت و امکان حذف دیگری یا میسر نیست و اگر هم میسر باشد جای خالی او در صورت و سیرت اجتماع پرناشدنی است. در یک تعریف کلی اعتدال گرایی سیاسی،مبین مواضع، کردارها، گفتارها ومنشی است که باتعقل گرایی و مصلحت اندیشی و پرهیز از خشونت موافقت وبا معامله گری و خشونت ورزی ، اقدامات رادیکالیستی و ساختارشکنانه مباینت دارد.با این رویکرد اعتدال و تعادل سیاسی چک بالانس قوای مستقل ازهمدیگراست که به فراخور کارویژه شان بدون اینکه در کاردیگری دخالت بکنند به واسطه ی ابزارهای قانونی به کنترل و نظارت بر هم مبادرت می ورزند،یا به عبارت مختصر نوعی قانون دانی و قانون گرایی نهادینه شده در شهروند و کارگزار نظام است.تبیین اعتدال گرایی مثل هر مفهوم دیگری درلایه های مختلف اجتماع با تاویل های متفاوتی مواجه می شود که بعضا آن را ناکارمد و منفعل می سازد و از مسیر منتهی به صواب منحرف می سازد!برخی آن را با چشم پوشی از آرمانها یکی می پندارند و برخی با معامله گری و داد وستد و بده و بستان و آن دیگری هابا کلاینتالیسم (رابطه ی سازنده حامی و پیرو)وتعدادی نیز با اصول فروشی و میز پذیری یکی می بینند.اما پیام منادی این گفتمان ۱۶ مرداد۹۲ ذیل واژه ی اعتدال درمجلس منقح و مشخص بود و با برداشت های پیش گفته ی تضاد و توفیر آشکاری داشت،او با صدای رسا اعلام کرد که در نظر دارد برای تحقق اصول حکمرانی خوب تلاش کند، الگوهای تصمیم گیری را اصلاح سازد، حقوق و آزادی های عمومی مردم را تضمین کند، مشارکت مردم در امور سیاسی و مدنی را تعمیم بخشد و بدین طریق مردم سالاری را محقق سازد.او هرگز نگفت مدیرانش منتقدین را محذوف و مطرود سازند، برای ماندگاری میزهایشان با استفاده از امکانات در اختیار پیرو بخرند و حامی بتراشندو آمار بفروشند، و راه را برگردش نخبگان ببندند!او نگفت که می شود اعتدال را به نفع قدرت فروخت و بر سرمایه ی اجتماعی چوب حراج زد!او هرگز و هرگز قصد نداشت دروازه های اجتماع را بر اسب تروای ناامیدی بگشاید!اعتدال منظور نظر او ومعتدل بودن تنها به گرفتن چند عکس یادگاری با زمینه پوسترهای ستاد انتخاباتی اش یکی نبود!
متاسفانه تاریخ سیاسی معاصر از اعتدال و میانه روی رویگردان بوده است و به همین دلیل روی آرامش برای استفاده از همه ی ظرفیت های اجتماعی که بن مایه ی توسعه ی همه جانبه و پایدار است را به خود ندیده و مطالبات بحق مردم در منازعات سیاسی گم و مغفول مانده است امروزه که خرد منبعث از تجربیات بیش از یک سده، مردم و نخبگان را به این نگاه رهنمون شده که بدون حضور دیگری من نیز نیستم!بایستی این اقبال عمومی را به فال نیک گرفت و با پرهیز از ترویج معامله گرایی که متاسفانه در ذهن منفعت پرستان و میز دوستان با مصالحه به معنای دوری از تنش و آشتی یکی گرفته شده است به تعمیق و تبیین بایسته مفهوم اعتدال همت ورزید، نهال امیدی که از این بذر روییده است را به ثمر نشاند که در غیر این صورت پیامدهای ناامیدی از دو جناح و بدیل آنها یعنی اعتدالیون ممکن است بر سرمایه ی اجتماعی که یکی از اضلاع مثلث هر دولت کشور است کبریت کشیده و آن را سوخت کند و نتیجه اش قانون گریزی و خدای نکرده قانون ستیزی هایی باشد که بیش از هرچیز دستاورد ها و مالکیت هایی که به هرروش مسجل شده را دستخوش معارض هایی کند که از مصلحت اندیشی معامله پیشگان بدور است.⛔️⛔️⛔️

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله