حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور هفتم تیر ۱۳۶۰ در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به دست منافقان مجروح شد و شهید زنده انقلاب لقب گرفت.
شیخ اسماعیل فردوسی پور یار دیرین امام خمینی (ره) در دوران مبارزه و تبعید ایشان در رژیم ستمشاهی، عزیمت امام از ایران به نجف و پاریس و در دوران بازگشت به ایران بود.
کتاب «همگام با خورشید از ایران تا ایران» مجموعه خاطرات حجت الاسلام فردوسی پور از زمان عزیمت وی به نجف و همراهی خالصانه او با امام راحل تا پیروزی انقلاب است که پس از کسب اجازه از محضر مرحوم حاج احمد آقا خمینی به قلم وی نگارش شد و در ۵۳۳ صفحه توسط مجتمع فرهنگی، اجتماعی امام خمینی (ره) فردوس در بهمن ماه ۷۲ منتشر شد و در اختیار پژوهشگران تاریخ انقلاب اسلامی قرار گرفت.
یار امام و انقلاب دوم شهریور ماه ۱۳۱۷ هجری شمسی در خانواده ای مذهبی و متوسط در یکی از محله های شهرستان فردوس به نام «سردشت» متولد شد، او پنج ساله بود که پدرش دارفانی را وداع گفت.
فردوسی پور در بخشی از خاطراتش آورده: مادرم با همه مشکلات موجود آن زمان که همراه با قحطی و خشکسالی شدید بود، دامن همت به کمر زد و با فداکاری، ایثار و کار و کوشش و قالیبافی به تربیت فرزندان خویش پرداخت و بدون اینکه از کسی کمک بگیرد، با شهامت و شجاعت سختی ها را تحمل کرد و با عزت و افتخار زندگی را اداره می کرد. تحصیلات ابتدایی ام را در زادگاهم به پایان رسانیدم و در تابستان ۱۳۳۰ پس از تعطیلی از دبستان برای کمک به زندگی به شاگردی مغازه ای رفتم و مشغول کار شدم. نمازم را دوست داشتم به جماعت بخوانم و همیشه به مسجدی می رفتم که مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی امام جماعت بود، گاهی هم مکبر می شدم. مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی، اقامه جماعت می کردند، نخستین روزی که برای تکبیر گفتن مقابل ایشان قرار گرفتم با نگاهی خاص مرا مجذوب خویش کرد بطوری که همیشه حدیث نفس داشتم که خوبست انسان یا روحانی باشد مانند شیخ مجتبی قزوینی یا خدمتگزار روحانی. شبی در جلسه حفظ حدیث گفته های آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی را یادداشت می کردم فرمودند: چه می نویسی؟ گفتم: حدیث را که گفتید نوشتم. گفت: بخوان … خواندم. فرمود: حدیث دیشب را بخوان … خواندم. فرمود: اسمت چیست؟ گفتم: اسماعیل، فرمود: حاضری طلبه شوی؟ گفتم: بلی، فرمود: چه کسی را داری؟ گفتم: مادر، فرمود: راضی است؟ از مادرت بپرس اگر راضی شد بیا و در مدرسه علمیه مشغول تحصیل شو. قضیه را با مادر در میان گذاشتم اول رضایت نداد، آن شب قهر کردم و شام نخوردم و خوابیدم. صبح مادرم گفت دیشب حضرت زهرا (س) را در خواب دیدم که قبایی بلند آورده اند و می فرمایند این لباس اسماعیل است بده بپوشد. او چنین لباسی ندارد … صبح مادرم با کمال رضایت فرمودند برو به مدرسه. قریب یک سال و نیم بدین منوال گذشت تا اینکه با اجازه مادرم در محضر استاد شیخ مجتبی قزوینی و همچنین سفارش ایشان در سال ۱۳۳۲ هجری شمسی به مشهد مقدس هجرت کردم. مقدمات را در حوزه علمیه فردوس و مشهد فرا گرفتم و کم کم وارد مدرسه نواب شدم و از محضر اساتید استفاده کردم. در مدرسه نواب در محضر حجت الاسلام سیداحمد مدرس یزدی تلمذ کردم.
مرحوم فردوسی پور پس از اتمام دوره سطح به مدت هشت سال موفق به شرکت در درس خارج فقه و اصول آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی شد. از آن پس برای تبلیغ به نقاط مختلف کشور مسافرت و فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد؛ به طوری که محرم سال ۱۳۸۴ هجری قمری در عباس آباد مازندران به دلیل سخنرانی علیه رژیم شاه تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. پس از تبعید حضرت امامخمینی(ره) به نجف، فردوسی پور نیز در سال ۴۶ به طور مخفیانه به همراه خانواده خود از ایران خارج شد و به عراق رفت. در این مدت در محضر امام خمینی(ره) درس خارج و مکاسب، در محضر آیت الله العظمی خویی(ره) درس خارج اصول به مدت سه سال و در محضر آیت الله وحید خراسانی از درس اصول به مدت چهار سال بهره برد.
وی مدت ۱۱ سال در عراق در خدمت و محضر امام راحل بود و ایشان را همراهی کرد. در نجف اشرف برای انجام فعالیت ها، تشکل نظامی به عنوان روحانیون مبارز خارج از کشور، ایجاد شد و به منظور تنظیم و ترتیب و ارتباط منسجم با رهبر کبیر انقلاب و مبارزان داخل و خارج ایران، سه نفر به عنوان هسته مرکزی با اکثریت آرا انتخاب شدند.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ محمدرضا ناصری امام جمعه شهرکرد، حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر محتشمی و حجت الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل فردوسی پور.آن مرحوم عضو مرکزی دفتر امام راحل در نجف اشرف بود و بعد از صلح ایران و عراق در کنفرانس الجزایر و امضای قرارداد بلافاصله استاندار نجف فردوسی پور را که رابط امام راحل بود احضار کرد و گفت: گرچه به انقلاب شما علاقه مندیم ولی پس از انعقاد قرارداد نمی توانیم به شما اجازه فعالیت های سیاسی بدهیم و تهدید کرد اگر از این به بعد علیه ایران یک خط چاپ و منتشر کنید انگشتتان را قطع می کنم. از آن تاریخ به بعد از همه فعالیت های دفتر امام راحل جلوگیری شد، حتی چاپ توضیح المسائل امام راحل متوقف شد و کم کم محدودیت ها به شخص امام رسید بطوری که بیت حضرت امام محاصر شد. این وضعیت تا ۱۵ روز ادامه داشت و در آغاز به بهانه حفاظت و حراست به صورت مراقبت تا هجرت امام در یازدهم مهر ماه ۱۳۵۷ ادامه داشت. پس از فشار دولت بعثی عراق بر حضرت امام (ره) و تصمیم ایشان مبنی بر ترک عراق و عزیمت به کویت بود و چون فردوسی پور در کویت دوستانی داشت از طرف امام راحل مامور تهیه گذرنامه شد.
هجرت امام راحل از عراق به کویت از نجف اشرف بطور بسیار سازمان یافته و اطلاعاتی توسط ماموران امنیتی عراق انجام شد و فردوسی پور قبل از ورود امام به کویت رفت تا زمینه استقبال امام را فراهم کند اما دولت کویت با اقامت امام در آن کشور موافقت نکرد و امام تصمیم گرفت این بار عازم فرانسه شوند.
حجت الاسلام فردوسی پور در خاطراتش آورده است: بعد از مشکلاتی که در سفر به کویت پیش آمد قرار شد به فرانسه برویم و من در این مدت مشغول تهیه اعلامیه ای برای مردم ایران بودم که چگونگی وضعیت امام را تشریح کنم. در سفر به فرانسه ما پنج نفر بودیم سه نفر هم مسافر بودند و ما فکر می کردیم این ۳ نفر مسافر عادی هستند اما در یک امتحان متوجه شدیم این ۳ نفر مامور هستند.
وی در پاریس رئیس دفتر امام راحل و عضو مرکزی ۳ نفر روحانیون هسته مرکزی تشکیلات روحانیون مبارز خارج از کشور بود و در ادامه می نویسد: شب های اول ورود به پاریس با کمک دیگر دوستان انقلابی با مخابرات ایران ارتباط برقرار کردیم و پیام های اما را مخابره می کردیم و برخی از پیام ها به صورت نوار ضبط می شد و در فرصتی دیگر توسط افرادی مطمئن به ایران فرستاده می شد.
فردوسی پور در تمام مدت اقامت امام در دهکده نوفل لوشاتوی پاریس در خدمت ایشان بود و پس از تصمیم امام مبنی بر مراجعت به کشور، او نیز در معیت امام به کشور بازگشت و به خیل عظیم مردم انقلابی ایران پیوست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فردوسی پور مدتی مسئولیت دفتر امام را در تهران عهده دار بود و مدتی نیز عضو دفتر امام در قم و تهران بود و پس از مدتی در هشت مهر ۱۳۵۸ به فرمان امام (ره) به عنوان قاضی شرع در دادگاه های انقلاب خراسان مشهد منصوب شد.
این عالم بزرگوار بیشتر دوران حیات خود را به خدمت اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گذراند. مرحوم فردوسی پور از اعضای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و دوستان مورد وثوق آیت الله شهید محمد بهشتی بود که در انفجار دفتر این حزب به شدت مجروح شد و به همین دلیل از او به عنوان شهید زنده انقلاب نام برده می شود.
حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور در دوران انقلاب و حیات خود دارای مسئولیت های خطیری از جمله عضویت در هسته مرکزی تشکیلات روحانیون مبارز خارج از کشور، از بنیانگذاران بنیاد فرهنگی هفتم تیر، سه دوره نمایندگی مردم در مجلس خبرگان رهبری، سه دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، ریاست دیوان عدالت اداری ایران، مشاور عالی رئیس قوه قضاییه کشور، عضو شورای سیاست گذاری ائمه جمعه سراسر کشور و دادستان دادگاه عالی قضات بود.
آن مرحوم پس از زلزله ویرانگر طبس که آن شهر را با خاک یکسان کرد؛ از طرف مجلس شورای اسلامی مسئول بازرسی از روند بازسازی شهر طبس شد که گزارش وی به مجلس منجر به استیضاح وزیر مسکن و شهرسازی و عدم رای اعتماد مجلس شد.
حجت الاسلام فردوسی پور پس از تحمل ۲۵ سال درد و رنج ناشی از جراحات انفجار مهیب و دلخراش دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت آیت الله دکتر بهشتی و یاران انقلاب شد، چهارشنبه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۵ دارفانی را وداع گفت.
پیکر زنده یاد فردوسی پور پس از تشییع در تهران که با حضور برخی شخصیت ها و مسئولان طراز اول مملکتی از دانشگاه تهران آغاز شد، به مشهد انتقال یافت و با حضور گسترده مردم و مسئولان استان خراسان بزرگ در مشهد نیز تشییع و بعد از آن برای خاکسپاری به شهرستان فردوس منتقل شد.
آیین تشییع و خاکسپاری پیکر حجت الاسلام فردوسی پور روز یکشنبه ۲۹ بهمن ماه ۱۳۸۵ در شهر فردوس خراسان جنوبی برگزار شد.