سزای تو دیدی که یزدان چه کرد…
فردوسی

این روزها که بحث چینش کابینه و درصد حضور دو تفکر اصلی سیاسی در کشور (اصولگرایی و اصلاح طلبی) مطرح است، رسانه ها و چهره های اقلیت- بخوانید اصولگرا- نظریه هایی مطرح می کنند که اگر چه در ظاهر منطقی و موجه جلوه می کند، اما در عمل هیچ اعتقاد و پایبندی به آن ندارند و تنها گونه ای از سهم خواهی آبرومندانه از سوی ایشان تلقی می گردد. یکی از این ادعاها استفاده از اصولگرایان به اندازه وزن و میزان رایشان در انتخابات است. در این خصوص، نیکو است اصولگرایان به این چند پرسش پاسخ دهند:
۱- کسانی که زیر نام استفاده از همه ظرفیت های سیاسی نظام در کابینه به دنبال دسترسی به قدرت اجرایی هستند بفرمایند چه میزان از همین حق و ظرفیت را در دولت های نهم و دهم (احمدی نژاد) به جناح مقابل خود اختصاص دادند؟ نام یک معاون رئیس جمهور که بماند، وزیر که نه، یک استاندار اعتدال گرا یا اصلاح طلب را در همه آن هشت سال ذکر کنند؟ آیا یک فرماندار و مدیرکل یا حتی بخشدار را سراغ دارند که بگویند این هم سهم آرای میلیونی اصلاح طلبان از انتخابات های گذشته در دولت های احمدی نژاد است. مگر سبد رای نامزدهای اصلاحات در آن انتخابات ها بیش از ده میلیون نبود، یعنی حتی یک استاندار یا مدیرکل یا یک فرمانداری هم در کل کشور به آن آرای بیش از ۱۵ میلیون نمی رسید؟
آیا این ها ظرفیت نظام و پتانسیل سیاسی کشور در آن دوره نبودند؟ آیا مغلطه هایی مانند ” کابینه فراجناحی”، “استفاده از همه ظرفیت های نظام” و … فقط ابزاری برای “همواره در قدرت” بودن نیست که تنها هنگامی که اصلاح طلبان سکاندار می شوند مطرح و اگر خلاف این رخ دهد، فراموش می شود…
اصولگرایان در دولت داری خود نه تنها به هیچ یک از اصلاح طلبان به واسطه وزن و جایگاه سیاسی شان در انتخابات های گذشته میدان ندادند، بلکه میدان را چنان تنگ و بسته کردند که طیف های معتدل ترشان هم درون آن نگنجیدند و هر چند وقت وزیری را عزل تا مبادا گرایش به غیر از راس هرم دولت داشته باشند. اصولگرایانی مانند لاریجانی، رضایی، قالیباف، باهنر و… نیز بعدها به دلیل همین یکه تازی ها و ارادت محوری ها خارج از دایره دولت و قدرت قرار گرفتند.
حال نکته این جاست که اصولگرایانی که در قدرت نه فقط جناح خود که تنها طیف و باند خود را دولت دار می کنند، چگونه از منتخب ۲۴ میلیونی ملت خواهان واگذاری چند وزیر به بهانه ” استفاده از همه ظرفیت های نظام” هستند و بر طبل “کابینه فراجناحی” می کوبند. گویی از یاد برده اند که چگونه با ارائه تعاریف خاص و جهت دار از واژگان محترمی چون ” انقلابی” و “ولایی” و “ارزشی” صدها مدیر ارشد، باتجربه، تحصیل کرده و مهمتر از همه پاکدست را تصفیه کردند.

آگاهان سیاسی به نیکی می دانند اصولگرایانی که یک زمان رئیس مجلس شان(حدادعادل) پس از پیروزی احمدی نژاد و یکدست شدن حاکمیت وعده “ژاپن اسلامی” شدن ایران را می دادند، امروز چه میراثی به یادگار نهادند. شاید از برکات پنهان حذف اصلاحات در آن دوران یکی همین باشد که اصولگرایان یکه و تنها باید مسئولیت عواقب آن ۸ سال با همه ثروت افسانه ای نفتی اش را بپذیرند و پاسخگو باشند، البته پاسخ هایی که مردم آگاه ایران را قانع نکرد تا فرمان دولت و مجلس و شوراها را پس گرفته و به دست تدبیرمردان اصلاح طلب بسپارند.

پایان بخش نخست

علی ظهوری
دبیرکمیته سیاسی و انتخابات حزب ندای ایرانیان
شعبه خراسان جنوبی

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله