در چنین روزی، در ساعت ۲:۱۷ بعدازظهر روز ۹ شهریور ۱۳۴۷ (۳۱ اوت ۱۳۶۸)، زمین‌لرزه فاجعه‌باری با بزرگای Mw=7.1 استان خراسان در شمال خاور ایران را لرزاند و به منطقه شمال باختر قائن آسیب رساند. تمرکز اصلی آسیب‌ها در دره نیم بلوک بود که در آن بیش از ۲۵۰۰ تن، یعنی در حدود یک چهارم شمار کل تلفات که حدود ۱۰۰۰۰ تن برآورد شده است، جان باختند. در دشت بیاض همه خانه ها کاملاً فروریخت و از ۱۶۷۰ تن ساکنان آن ۱۲۳۰ تن کشته شدند. روستاهای بزرگ دیگری که سخت‌ترین آسیب‌ها را دیدند خضری، میم، بسک آباد، بیناوج و چرمه بود. تنها سازه‌های مهندسی‌ساز در منطقه کلان‌لرزه‌ای عبارت از چند مخزن آب فراز نشسته دارای کالبد فولادی و خانه‌های دو طبقه بود که ویران نشدند. میزان آسیب‌ها با دور شدن از این منطقه به سرعت کاهش می‌یافت. شدت زمین‌لرزه در سوی شمال، در گناباد و بیدخت، و نیز در فردوس و قائن، که به ترتیب در سوی باختر و جنوب خاور جای دارند، بسی کمتر بود. یک مورد استثناء کاخک بود، که در آن بجز چند خانه‌ای که بر پایه موازین درست ساخته شده بود، همه شهر فروریخت و ۱۳۷۹ تن جان باختند. زمینلرزه با حدود هشتاد کیلومتر گسلش تازه، در دورن پهنه‌ای که طی روزگاران تاریخی فعال بوده است، همراه بود. هرگاه بسیاری شکستگی‌های کوچک‌تر را نیز به شمار آوریم، می‌توان دید که شکستگی اصلی گسل در درون یک پهنه برشی، به پهنای یک تا سه کیلومتر، جای دارد و با روندی تقریباً خاوری- باختری از فراسوی زیغن در امتداد سوی شمالی دره نیم بلوک کشیده شده است که شاخه‌های بسیاری از آن جدا شده و به سوی تک زو و مصعبی می روند. جنبش کلی گسل چپگرد بوده که بیشینه جابجایی افقی آن ۴/۵ متر و میانگین این جابجایی در حدود ۲ متر بود. جابجایی قائم در طول شکستگی متغیر بود. اندازه گیری جابجایی در شکستگی‌های اصلی نشان داد که سوی شمالی گسلش در بخش خاوری و باختری بالا آمده و در بخش میانی پایین افتاده است و بیشینه این افت قائم، ۲/۱ متر و میانگین آن حدود ۰/۷ متر بود. باری، هر گاه این جابجایی در سراسر عرض پهنه شکستگی اندازه‌گیری شود جنبش کلی قائم نشان می‌دهد که سوی شمالی بالا آمده است. این شکستگی از روند گسله‌های قدیمی که دارای سیماهای فعالیت لرزه‌ای کواترنر و عصر حاضر می‌باشند پیروی می‌کند. پشته‌هایی در پهلوی تپه‌ها، آبراهه‌ها و قنات‌های جابه‌جا شده، تنده‌هایی در آبرفت و زینکوه‌های فرسایش‌یافته رد شکستگی گسله را مشخص می‌کنند. در سنگ، اثر شکستگی از میان زون‌های بِرش گسلی و میلونیتی می‌گذرد و عموماً جابه‌جایی ظاهری کم‌تری را نشان می‌دهد. بر روی سطوح بیرون‌زدگی گسل می توان سوده رخ (slickenside)‌ ها و خشبندی (striation) های نمایانی را دید. جابجایی قنات‌ها نمایانگر آنست که زون گسله زمین‌لرزه ۱۹۶۸ میلادی در طی روزگاران تاریخی فعال بوده است. یادآوری این نکته جالب است که در دره نیم بلوک، خط قنات‌ها درجایی که گسل را قطع می‌کنند، دوگانه یا سه گانه هستند و در راستای عمومی چاه‌های قنات‌های قدیمی به هنگام گذشتن از زون گسله یک جابجایی افقی چپگرد تا ده متر دیده می‌شود. چنین می‌نماید که جدیدترین خطوط چاه‌ها و مجراهای قنات‌ها درگذر از این پهنه، در واقع نشان دهنده کج کردن راه و فاصله گرفتن از آن بخشی از قنات اصلی است که در محل گذشتن از پهنه در اثر جنبش‌های گذشته گسل ویران شده بوده است. دیده می‌شد که آسیب وارده در اثر این لرزه به خانه‌هایی که درست در کنار شکستگی گسل جای داشتند، همسان آسیب‌هایی بود که پنج تا ده کیلومتر دورتر به بار آمده بود، و اینکه در رویدادهای با چنین بزرگای زیاد، نزدیکی به گسل و یا دوری از آن را در محدوده چنین فاصله‌هایی نمی‌توان معیاری برای میزان آسیب‌ها به شمار آورد. همچنین در مورد تنده‌های گسل در سنگ هوازده یا آبرفت (که در برخی جاها به صورت دیواره‌ای قائم با بیش از دو متر بلندی است) و نیز دیوارهای خشت خام با خشت‌های دور از هم که تا یک متر جابجا شدند، توضیح علت آنکه چرا در اثر تکان لرزه فرو نریختند دشوار است. احتمال دارد که بیش‌تر جابجایی‌های مشاهده شده گسل به صورت خزش سریع روی داده باشد و نه به شکل جنبش زودگذر. دگرریختی های گسترده زمین با خاستگاه غیرزمین‌ساختی، گلفشان‌ها و فروریزش دامنه دار زمین در سوی جنوبی گسل در دره نیم بلوک یافت شد که مسبب بسیاری از ویرانی‌ها در این بخش از منطقه کلان‌لرزه‌ای بودند. در گستره‌های بزرگی کف دره به علت چگال‌تر شدن نهشته‌های سست زیرسطحی تا ۳۰ سانتی‌متر نشست کرد. جریان آب در قنات‌هایی که آسیب ندیده بودند به طور موقت افزایش یافت و زمین‌لرزه هیچ اثر ماندگاری بر جریان آب زیرزمینی و سطحی برجای نگذاشت. چند قنات که در اثر جنبش‌های گسل بسته شده بودند زود مرمت شدند و از بخش متروکی از قنات در میم برای کار گذاشتن یک کرنش‌سنج استفاده شد. به مدت چند سال خزش چپگرد گسل به میزان چندین میلی متر در سال ادامه یافت و این جنبش‌های خزشی هنوز با ابزارگذاری سنجیده می‌شود. زمین‌لرزه دشت بیاض در یزد، سمنان، بجنورد و سراسر منطقه بادغیس در افغانستان، یعنی در گستره‌ای به شعاع بیش از ۶۰۰ کیلومتر، حس شد. دامنه آسیب‌های اندک این لرزه تا تایباد، در نیمه راه بین مشهد و هرات، رسید و نیز سبب بیرون افکنده شدن آب حوض‌ها در هرات و بست- لشگرگاه در افغانستان، ۵۷۰ کیلومتری منطقه رومرکزی زمین‌لرزه، گردید. تا پایان سال ۱۹۷۱ بزرگ‌ترین روستاهای سوی شمال باختری دشت نیم بلوک دگرباره ساخته شد. دشت بیاض در سوی جنوب خاور جایگاه پیشینش، نزدیک‌تر به شکستگی گسل، ساخته شد و شاه آباد نامگذاری گردید، در حالی‌که روستاهایی که در دشت جای داشتند، به صورت دو تعاونی کشاورزی گرد هم آورده شدند. رویداد پس‌لرزه‌ها تا مدتی ادامه داشت. در شش هفته نخست، نه تکان نیرومند حس شد که آسیب‌رسان‌ترین آن‌ها در ۱۱ سپتامبر در دره نیم بلوک روی داد.

در حدود بیست و یک ساعت پس از زمین‌لرزه ۹ شهریور ۱۳۴۷ دشت بیاض، یعنی در ۱۰ شهریور ۱۳۴۷، زمین‌لرزه شدیدی با بزرگا M=6.4 در هفتاد کیلومتری باختر دشت بیاض، شهر فردوس را، که در اثر زلزله دشت بیاض تنها اندکی آسیب دیده بود، تقریباً به‌کلی ویران کرد و غم‌انگیز اینکه بعضی از مجروحان که در زلزله ۹ شهریور دشت بیاض زنده مانده و از دشت بیاض به فردوس منتقل شده بودند، در زلزله ۱۰ شهریور فردوس در بیمارستان کشته شدند. یاد تمامی جان باختگان آن زلزله‌ها را گرامی داشته و به روان‌شان درود می فرستیم.