نوشته : امیرشاهین نایبی فر
کسب موفقیت در هر کاری نیازمند بهره مندی از همفکری و همکاری دیگران است و جامعه برای نیل به موفقیت باید از خرد جمعی ملت خود بهره بگیرد که این مهم تنها با تقویت احزاب امکان پذیر است.
حزب، ابزاری برای تقویت ظرفیت های فردی با بهره گیری از خرد جمعی برای افزایش هماهنگی و بهره وری کارهاست.
احزاب از مهم ترین تشکل های فراگیر سیاسی محسوب شده که نقش بسیار مهمی در توسعه سیاسی نظام های مردم سالار دارد، در واقع احزاب حلقه وصل مردم به حاکمیت هستند.
عرصه جامعه همزاد با تعارض و همراهی هاست، بدیهی است نقش حزب در مواجهه با هر نوع مشکلی حتی اتفاقاتی مثل زلزله در صورت برخورداری از یک نظام سازمان یافته از قبل که قدرت تشکیلاتی داشته باشد، بهتر است.
به طور قطع می توان گفت عامل عقب ماندگی برخی کشورهای اسلامی در تاریخ معاصر نبود احزاب اسلامی است و قیام مشروطه به دلیل نبود احزاب اسلامی به ثمر نرسید زیرا مردم رنج دیده در دوران مشروطیت به رهبری روحانیون که به پا خاسته از میان آنها بودند، قیام کردند اما این قیام به دلیل نبود انسجام و تشکیلاتی که تعقیب کننده قانون اسلامی باشد به زودی به دست عوامل انگلیسی و شبکه های منظم فراماسونی و غیره منحرف شد و تحت سلطه دولت های خارجی درآمد.
نهضت سال های ۱۳۳۱ به رهبری آیت الله کاشانی نمونه ای از کربلاست که در آن پاک باختگانی علیه ظلم و ستم قیام کردند و همه چیز خود را حسین وار برای سرنگونی رژیم منحوس پهلوی و ایجاد حکومت اسلامی هزینه کردند، اما به دلیل نداشتن احزاب منسجم که بتواند دستاوردهای این نهضت را حفظ کند، نتیجه این خون های پاک به ثمر ننشست.
با نگاهی به متون دینی در می یابیم که اسلام هیچ منعی در مورد احزاب و حرکت های جمعی ندارد و جز در مواردی که امکان کار جمعی وجود ندارد و باید فردی انجام شود، توصیه به حرکت انفرادی ندارد.
خداوند در قرآن، حزب الله را رستگار، پیروز و غالب می داند «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»
اصولا دین موجب پیدایش یک نوع تشکل است یعنی پیروان هر دین در جهان نوعی تشکل را دارا هستند که آنها را با عنوان مسلمان، مسیحی و غیره از دیگر مردم جهان متمایز می کند.
پیامبر اسلام (ص) با بعثت خود در جامعه عربستان تشکلی خاص پدید آورد که افراد مومن و معتقد به اسلام گرد ایشان جمع شدند و تحت امامت ایشان در راه گسترش عقیده اسلامی بین مردم به تلاشی برنامه دار پرداختند.
گاهی مردم در انتخابات، فریب شعارهای پوپولیستی را می خورند که اگر احزاب قوی وجود داشته باشد بلافاصله با تبیین موضوع، مردم را به سمت تعقل گرایی و اندیشه ورزی هدایت می کند.
در حال حاضر در کشور ما، بخش عظیمی از مردم خود را عضو هیچ حزب و جناحی نمی دانند، علاقهای به کار حزبی نشان نمیدهند و به این موضوع افتخار هم میکنند که عضو هیچ حزبی نیستند و حتی بعضی از شخصیتهای سیاسی ما هم میگویند که از سوی هیچ حزبی حمایت نشدند.
این افتخار نیست و یک اشتباه بزرگ است که تصور میشود غیر حزبی بودن منشأ افتخار است بلکه حزبی بودن باید منشأ افتخار باشد و ورود در احزاب و شکل دادن احزاب باید انگیزه زیادی داشته باشد.
احزاب باید به صورت گسترده، قوی و مقتدر به میدان بیایند، کادرسازی کنند و افراد برجستهای را برای مدیریت کشور تربیت کنند زیرا نبود احزاب قوی با کارکردهای حزبی هزینه های بسیاری را به کشور وارد کرده است.
بدیهی است برای استفاده از خرد جمعی و ظرفیت مردم در اداره مملکت باید احزاب قوی که کارکرد حزبی دارد، تقویت شود.
احزاب از مهم ترین تشکل های فراگیر سیاسی محسوب شده که نقش بسیار مهمی در توسعه سیاسی نظام های مردم سالار دارد، در واقع احزاب حلقه وصل مردم به حاکمیت هستند.
عرصه جامعه همزاد با تعارض و همراهی هاست، بدیهی است نقش حزب در مواجهه با هر نوع مشکلی حتی اتفاقاتی مثل زلزله در صورت برخورداری از یک نظام سازمان یافته از قبل که قدرت تشکیلاتی داشته باشد، بهتر است.
به طور قطع می توان گفت عامل عقب ماندگی برخی کشورهای اسلامی در تاریخ معاصر نبود احزاب اسلامی است و قیام مشروطه به دلیل نبود احزاب اسلامی به ثمر نرسید زیرا مردم رنج دیده در دوران مشروطیت به رهبری روحانیون که به پا خاسته از میان آنها بودند، قیام کردند اما این قیام به دلیل نبود انسجام و تشکیلاتی که تعقیب کننده قانون اسلامی باشد به زودی به دست عوامل انگلیسی و شبکه های منظم فراماسونی و غیره منحرف شد و تحت سلطه دولت های خارجی درآمد.
نهضت سال های ۱۳۳۱ به رهبری آیت الله کاشانی نمونه ای از کربلاست که در آن پاک باختگانی علیه ظلم و ستم قیام کردند و همه چیز خود را حسین وار برای سرنگونی رژیم منحوس پهلوی و ایجاد حکومت اسلامی هزینه کردند، اما به دلیل نداشتن احزاب منسجم که بتواند دستاوردهای این نهضت را حفظ کند، نتیجه این خون های پاک به ثمر ننشست.
با نگاهی به متون دینی در می یابیم که اسلام هیچ منعی در مورد احزاب و حرکت های جمعی ندارد و جز در مواردی که امکان کار جمعی وجود ندارد و باید فردی انجام شود، توصیه به حرکت انفرادی ندارد.
خداوند در قرآن، حزب الله را رستگار، پیروز و غالب می داند «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»
اصولا دین موجب پیدایش یک نوع تشکل است یعنی پیروان هر دین در جهان نوعی تشکل را دارا هستند که آنها را با عنوان مسلمان، مسیحی و غیره از دیگر مردم جهان متمایز می کند.
پیامبر اسلام (ص) با بعثت خود در جامعه عربستان تشکلی خاص پدید آورد که افراد مومن و معتقد به اسلام گرد ایشان جمع شدند و تحت امامت ایشان در راه گسترش عقیده اسلامی بین مردم به تلاشی برنامه دار پرداختند.
گاهی مردم در انتخابات، فریب شعارهای پوپولیستی را می خورند که اگر احزاب قوی وجود داشته باشد بلافاصله با تبیین موضوع، مردم را به سمت تعقل گرایی و اندیشه ورزی هدایت می کند.
در حال حاضر در کشور ما، بخش عظیمی از مردم خود را عضو هیچ حزب و جناحی نمی دانند، علاقهای به کار حزبی نشان نمیدهند و به این موضوع افتخار هم میکنند که عضو هیچ حزبی نیستند و حتی بعضی از شخصیتهای سیاسی ما هم میگویند که از سوی هیچ حزبی حمایت نشدند.
این افتخار نیست و یک اشتباه بزرگ است که تصور میشود غیر حزبی بودن منشأ افتخار است بلکه حزبی بودن باید منشأ افتخار باشد و ورود در احزاب و شکل دادن احزاب باید انگیزه زیادی داشته باشد.
احزاب باید به صورت گسترده، قوی و مقتدر به میدان بیایند، کادرسازی کنند و افراد برجستهای را برای مدیریت کشور تربیت کنند زیرا نبود احزاب قوی با کارکردهای حزبی هزینه های بسیاری را به کشور وارد کرده است.
بدیهی است برای استفاده از خرد جمعی و ظرفیت مردم در اداره مملکت باید احزاب قوی که کارکرد حزبی دارد، تقویت شود.