نوشته : امیرشاهین نایبی فر

افکار عمومی یا به تعبیری گزاره فکری حاکم بر اندیشه افراد جامعه شاخص مهمی در ارزیابی رابطه دولت و ملت در نظام های مردمسالار است.
در گذشته و به دلیل نبود رسانه و آگاهی مردم، ضرورتی برای قانع کردن مردم توسط صاحب منصبان به شکل کنونی نبود اما امروز که سطح آگاهی آحاد جامعه تحت تاثیر رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی افزایش یافته، عملکرد مسئولان به طور مداوم توسط افکار عمومی رصد می شود و هر اقدام زمامداران و دولتمردان که افکار عمومی را قانع نکند زمینه نارضایتی و رویارویی ملت و حاکمیت را ایجاد می کند.
برخی امپراطوری های رسانه ای در استخدام خواسته های استکبار، با تغییر مرزهای فکری و عقیدتی جامعه ها، حوزه جغرافیایی و سیاسی خود را تعریف و سپس اهداف خود را دنبال می کنند.
بدون شک افکار عمومی موتور محرکه جریان سازی اجتماعی در نظام های سیاسی است و نقش نخست مطالبه گری را در این نظام ها ایفا می کنند.
بی توجهی به اقناع افکار عمومی تبعات جبران ناپذیری به دنبال دارد و ما در دهه های پیشین و هنگام بروز حوادث و بحران های مختلف با این واقعیت تلخ مواجه شده ایم.
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که با حرکت آحاد ملت مسلمان و انقلابی ایران محقق شد تکیه بر ظرفیت مردمی و مردمی بودن امور را مهمترین ویژگی خود دانسته و با تکیه بر این ظرفیت های مردمی، حرکت کرده که تاریخ انقلاب اسلامی هم مهر تاییدی بر این موضوع است.
سابقه هشت سال دفاع مقدس و حرکت های مردمی مثل بسیج از این نوع حرکت های بزرگ و باشکوه انقلاب اسلامی است.
اکنون برخی مدیران در مسیر قرار گرفته اند که گویا به طور بایسته به اهمیت اقناع افکار عمومی اعتقاد ندارند و با مردم بی واسطه و بدون ابهام حرف نمی زنند لذا افکار عمومی با حجم انبوهی از داده های درست، غلط یا مخلوطی از درست و غلط، مواجه است.
با توجه به غفلتی که از گذشته به اقناع افکار عمومی شده، هم اکنون جامعه با انبوهی از سئوالات و ابهامات در حوزه های مختلف رو به رو است که باید به آنها پاسخ شفاف، به موقع و صحیح داده شود تا انقلاب و نظام اسلامی از هرگونه اتهام مبرا یا بر حسب ضرورت دست به اصلاحاتی زده شود.
افکار عمومی جامعه امروز مهمترین نهاد نظارتی جامعه است و شاید تکلیف دینی ما که همان امر به معروف و نهی از منکر است در نظارت مردم بر رفتار مدیران در همه حوزه ها ظهور و بروز می یابد؛ مهمتر اینکه امروز که ما در داخل کشور برای موضوعات اساسی نظیر اقتصادی به اجماع نیاز داریم لازمه رسیدن به اجماع، اقناع است.
اگر مسئول عالی در نحوه انتصاب مدیران مجموعه مدیریتی خود به اقناع افکار عمومی توجه نکرده و فقط با تکیه بر دریافت یکسری گزارش ها یا سلیقه خود اقدام به عزل و نصب کند و یا اینکه شایسته سالاری باشد اما توضیح لازم داده نشود، زمینه رویارویی خود با افکار عمومی را فراهم می کند.
بهترین راه در بحث اقناع افکار عمومی شفاف سازی و استفاده از خرد جمعی در همه امور است که ایجاد احزاب با کارکرد حزبی و مردمی یکی از راه های این شفاف سازی و استفاده از خرد و ظرفیت مردمی در اداره امور است.
بدیهی است استفاده از خرد جمعی و همچنین اقناع افکار عمومی در تصمیم گیری های خرد و کلان، همه شئونات اداره کشور را تعالی می بخشد و اعتماد بین ملت و حاکمیت را بیش از پیش تقویت می کند

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله