خراسان جنوبی، استانی امن در شرق ایران که از محرومیتهای زیادی رنج میبرد و این موضوع بر همه عیان است. این محرومیتها، تنها برای مدتی کوتاه گریبانگیر این استان نیست بلکه در درازمدت، روزگار بدی را هم برایش رقم زده است . مدیران میایند و تا امضا حکمشان خشک نشده، میروند. به عبارت دیگر، این استان سکوی پرواز مدیران است، به نحوی که فردی مدیر کل میشود، بعد از مدتی برای به عهده گرفتن پستی بالاتر به استانی بزرگتر منتقل میشود و یا راهی وزارت خانه می شود و این دور همچنان ادامه دارد. همانگونه که از گوشه و کنار این استان میشنویم که برخی از مدیران استانی، روزی عضو هیات علمی دانشگاهی بودند، ریاست دانشکدهای را بر عهده میگیرند، و بعد مدت یک سال مدیر مجموعهای دانشمحور بوده و بعد آن این استان را ترک میکند این مثال کوچک است از مدیریت در این استان . و حتی استاندارانی بر این استان گماشته شدهاند که سابقه استانداری هیچ استانی را در کارنامه خود نداشته و برای اولین بار از این استان کار خود را شروع کرده است و یا برای این که بتوانند، پست بعدی را به ایشان بدهند، وی را بر این سمت گماشتهاند. و خدا میداند که اینگونه، تصمیمگیریها، چه بر سر این استان آورده است. شخصی که به صورت کوتاهمدت در سازمانی قرار بگیرد، تا چه اندازه، فرصت آشنایی با مشکلات را خواهد داشت که بتواند برای آن برنامهریزی هم بکند؟ و در صورت برنامهریزی، تا چه اندازه مدیر بعدی، متعهد به اجرای همان برنامه خواهد بود؟ اگر مردم این استان نسبت به این امور، آگاه و به دنبال پاسخگویی مدیران باشند، شاید مدیران رده بالای کشوری هم اجازه چنین کاری را به خودشان ندهند. این استان، برای پیشرفت، بیش از هر چیز دیگر، به ثبات مدیریت احتیاج دارد. به پاسخگویی مدیران، به شفافسازی برنامههای در حال اجرا و پیشبینی شده. اگر مردم در جریان همه این امور قرار بگیرند، لاجرم از مدیران جواب خواهند خواست و هرگاه همه این امور، در برنامههای نهان قرار داشته باشند، نه تنها مردم در جریان قرار نخواهند گرفت که برای مدیران هم به فراموشی سپرده خواهد شد و با عوض شدن مدیران، نسبت به آن برنامه، به صورت سلیقهای برخورد خواهد شد.
کاش دستگاههای پژوهشی و دانشگاههای استان همت کنند و طول عمر مدیریت را در این استان بررسی کنند و ضرر و زیانهایی را که اینگونه مدیریتهای کوتاه و مقطعی بر سر این استان اورده است به مردم شریف این استان اعلام کنند.
مردم ولی نعمتان نظام هستند. مردم این استان، در کشاکش بازیهای سیاسی و مدیریتهای تحمیلی زودگذر، دچار خسرانهایی میشوند که در گذر زمان خود را نشان خواهد داد. خسرانهایی که شاید هرگز برای جبرانش فرصتی نباشد. همانطور که هم اکنون شاهد برخی از آین خسارات هستیم.
تنها در صورتی که در این استان دعوا بر سر توسعه و اشتغال و کارافرینی باشد، به رشد و پیشرفت خواهیم رسید، وگرنه با دعوا بر سر پست و مقام که این روزها عجیب، باب شده است، به جایی نمیرسیم. جالب است که اعتراضات مدنی گروههای سیاسی نیز راه به جایی نمیبرد و سیستم مدیریت ارشد دولت به این نتیجه رسیده است که هر کس را خودشان صلاح بدانند به عنوان مدیر در این استان منصوب کنند. دلیل این مدعا هم این است که چرا در هفت دوره استانداری در ادوار مختلف با گرایش سیاسی اصلاحطلب، اصولگرا و یا اعتدالگرا، هنوز استانداری بومی بر این استان منصوب نشده است؟ مگر این استان، نیروی شایسته استانداری کم دارد؟ و این، تنها مثال کوچکی در این مورد است. البته این نقد، به هیچ عنوان به عملکرد استاندار محترم گرفته نمیشود و تنها روی سخن ما، بر روی مکانیسم موجود است. بحث بر سر این موضوع است که چرا ثمره تلاش و تجربه مدیران این استان، نصیب استانهای دیگر و یا وزارتخانهها شود و نه این استان؟ بحث بر سر این موضوع است که چرا استانهای کوچک باید، قربانی اینگونه تصمیمگیریهای مردان دولت باشند؟ آیا دلیل این موضوع این نیست که در استانهای بزرگ، مردم بیشتر به دنبال پاسخگویی مدیران خود هستند؟ و به همین دلیل است که مردم استان ما، باید بسیار هوشیارتر نسبت به این قضایا عمل کنند و نقش رسانه به عنوان کانال اطلاعرسانی مردم در این زمینه بیش از پیش پررنگتر مینماید.