و روزگار می گذرد…
پنج سال از فقدان استاد بزرگوار، زنده یاد حاج غلامعلی خالدی استاد فرهیخته و مسلم مطبوعات استان گذشت.مردی که همواره نام خراسان جنوبی را با بغض بر زبان می‌آورد و دلباخته توسعه منطقه اش بود. مردی بی‌نهایت باهوش و محاسبه‌گر و بسیار خاص و آینده‌نگر که قلبی مهربان داشت و عقلانیتی وسیع.
قریب به پانزده سال در بخش‌های مختلف، افتخار شاگردی او را داشتم و در کنارش خبرنگاری آموختم،تجارت آموختم و زندگی آموختم. او یکی از گنج‌های زندگی و زمانه من بود و خدا می‌داند فقدانش به اندازه درگذشت پدرم برایم دشوار بود. الطاف آن استاد عزیز در حق اینجانب چنان خاطره انگیز است که هرگز نمی توانم آنها را جبران کنم. آری همانگونه که مولانا جلال الدین گفت برخی خسرو می میرند و برخی در خسران، استاد غلامعلی خالدی به دلیل یک عمر تلاش صادقانه و انعکاس تجربیات خردمندانه خسروانه زندگی کرد و خسروانه بدرود حیات گفت.او برای جامعه متعهد مطبوعات استان زینت بود.
استاد غلامعلی خالدی یک انسان به تمام معنا بود؛ انسانی که ظاهر و باطنش یکسان بود، انسانی که در رنج مردم شریک می شد و اشک می ریخت و در جهت کمک به دیگران از هیچ کاری دریغ نمی ورزید.علاوه بر شخصیت والایش همواره برای من و فرزندانش به مثابه پدری مهربان بود و به ما آموخت مهربانی و گذشت کلید تمام دربهای بسته است.
استاد غلامعلی خالدی بدون شک انسانی آزادی‌خواه و بسیار آزاداندیش بود. همیشه او را در قامت معلمی مهربان و صبور می‌دیدم که مهم‌ترین مأموریت خویش را آموزش می‌دانست. شاگردان بسیاری تربیت کرد و دست‌های بسیاری را گرفت.
او تاریخ را خوب می‌دانست و اقتصاد را خوب فهمیده بود، در کشاورزی استاد بود و در تجارت، قهار و در خبرنگاری معلمی فرهیخته و در زندگی دلسوز و آرام.
درگذشت وی، بیش از آنکه برای ما یک حادثه خانوادگی باشد، ضایعه ای اجتماعی بود. جامعه فرهنگی و جامعه مطبوعاتی مظلوم استان، « مردی از جنس تفکر » را از دست داد. مردی آزاداندیش، فروتن، فهیم، مؤمن، مودب ،متعهّد، پرکار و خستگی ناپذیر.
به روح بزرگ آن سفرکرده درود فرستاده، از خداوند مهربان علو درجات و غفران واسعه الهی برای آن زنده یاد آرزومندم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
نوشته دکتر محمود بستانی