سالهاست که خراسان جنوبی، با مشکلات و حواشی سیاسی فلج کنندهای که از زمان تاسیس آن، هر روز، بدتر می شود ، دست و پنجه نرم میکند. از زمان تاسیس این استان تاکنون، تلاشی در جهت بهبود مدیریت این استان صورت نگرفته است. تنها اسم استان را به یدک میکشیم و عدهای هم با استفاده از این اسم، بر پست مدیریت نشستهاند. اما در این استان، برنامهای برای رونق و کاهش مشکلات اقتصادی، تنظیم نشده است و اقدام خاصی در جهت برخورداری بیشتر مردم صورت نگرفته است. به عنوان گواه این مدعا، شمار کارخانهها و صنایع بزرگی را که در طی این سالها افتتاح شده است، را بررسی کنیم می شود صرفا ااز کارخانه کویرتایر نام برد که آن هم، شالودهاش ربطی به مدیران فعلی یا گذشته ندارد. در عوض چند کارخانهی کوچک را میتوان نام برد که هر روز، کوس تعطیلی یا تعدیل نیروهای آنها را میشنویم؟ از شمش منیزیم فردوس تا کارخانه لبنیات و تولید لوله که هرزگاهی دچار مشکلات مالی میشوند و باز با وامی به سر پا میمانند. و اکنون با اعمال تحریمها، مشکلات آنها دو چندان هم شده است.
پاسخگوی این مشکلات کیست؟ چرا این استان اینگونه است؟ چرا امارهایی که از اشتغال در استان اعلام میشود، راستیازمایی نمیشود؟ با این امار و اموزشهای اعلام شده در کار و حرفهاموزی، این استان باید گلستان باشد. پس چرا تعداد تحصیلکردهها و حرفهاموختگان بیکار در استان بالاست؟ حتی اگر آمار درست است، تا چه اندازه مشاغل بادوام ایجاد شده است؟ با تمام این تفاسیر، کسی پاسخگوی این سوالات نیست. این استان را چه شده است و چرا امار و ارقام اشتغال در تضاد هستند؟ فقر هر روز بیشتر میشود و تعداد افرادی که تحت حمایت دوایر حمایتی قرار میگیرند، هر روز افزوده میشود. اینجا هنوز سوال بزرگی باقی است، ان هم وضعیت امار اشتغال استان.