⏏️ یادم نمیرود چندسال پیش زمانی که معتمدیان استاندار خراسان جنوبی بود در آستانه روز خبرنگار ، خانه مطبوعات با مسئولیت خانم سالاری اقدام به برگزاری جلسه ای برای انتخاب یک خبرنگار به نمایندگی از این صنف جهت ایراد مشکلات خبرنگاران در محضر استاندار نمودند و در انتخاباتی آزاد که برگزار شد ، من با اکثریت آرا انتخاب شدم.
از لحظه انتشار خبر به اندازه ای از جاهای مختلف به خانم سالاری فشار آوردند که خودم گفتم اسم من را خط بزنید و هرکس که دوستان میگویند را به عنوان نماینده خبرنگاران انتخاب کنید که همان هم شد.
⏏️ این را گفتم که بگویم ما در دولت خودمان هم غریب بودیم ، بی کس بودیم ، سیبل هتک و چک و لگد بودیم ، ضربه گیر تهدید و تحقیر بودیم .
حالا که سه سال است تمام ارکان قدرت بکدست در اختیار جریان مقابل افتاده بود دیگر نه گله ای مانده بود و نه بر کسی حرجی بود.
◀️ از روزی هم که جناب سرهنگ فرخنده به عنوان مدیرکل فرهنگ ( شما بخوانید سرهنگ ) و ارشاد اسلامی معارفه شدند جمله ای از ایشان نقل قول شد که عین آب سرد بر زمهریر افکارمان قندیل شد.
ظاهرا ایشان گفته بودند ما قصد داریم هنر را به مساجد ببریم .
فکرش را بکنید چه اندازه از نحله های هنری قابلیت مسجدی شدن دارند ؟؟
کدام تئاتر را میشود در مسجدها اکران کرد؟
کدام شعرها را میشود خواند؟
هنرهای تجسمی
نقاشی مدرن
نقد فیلم
موسیقی که کلا هیچی.
◀️ آقای فرخنده در این سه سال چند بار اتاق شما میزبان منتقدین بود؟؟ چقدر صدای ما را شنیدید؟؟ اصلا ما را می شناسید ؟؟؟
اینهمه ما در حوزه رسانه فعال بودیم و نقد نوشتیم یکبار به معرفت شما بر نخورد که با ما یک جلسه ده دقیقه ای بگذارید و درد دل های ما را بشنوید؟؟؟
شما و مجموعه ی تابعه تان چقدر مجوز موسیقی که دوای درد روح و روان مردم است صادر کردید؟؟
در این سه سال کدام اثر فاخر تولید کردید؟؟؟
راستی چه خبر از جشنواره شعر فجر که با تحریم تقریبا صد در صدی شاعران به نام استان روبرو شد؟؟!!
◀️ آقای فرخنده من درک میکنم که شما وظیفه ای برای پاسخگویی به امثال من برای خودتان تعریف نکرده اید.
شما موظف به راضی نگه داشتن کسانی هستید که شما را منصوب کرده اند و طبیعی است رضایت ایشان ارجح بر رضایت جامعه هنری و فرهنگی استان است.
◀️ راستی تا یادم نرفته.
در شب تجلیل از خبرنگاران ، واقعا برای شما سوال پیش نیامد که چرا یک خبرنگار منتقد اجازه حضور در پشت میکروفن را پیدا نکرد؟؟؟ با خودتان نگفتید اگر همه چیز اینقدر گل و بلبل است پس چرا وضع استان این است؟؟؟
◀️ جناب فرخنده ، ما از توجه و تکریم شما دست شسته ایم . فقط انتظار داریم شما و استاندار و مابقی مسئولین فعلی لطفا و خواهشا دم از وفاق و همدلی نزنید که حال آدم در این آشفته بازار بد خبری به جنون نزدیک میشود و چشمه ذوق و آفرینش هنرمندان منتقد خشک میگردد.
شماها کلا گوشی برای شنیدن نداشتید.
لطف کنید لسان به کام بگیرید و نمکدان واژه هایتان را از عمود زخم هایمان بردارید که تن ما دیگر نه جای تیر دارد نه طعنه.
◀️ آقای فرخنده . من پیش بینی میکنم که در آینده هم باز ما غریب خواهیم بود ، چون شما همه جا هستید و ما همچنان هیچ جا نباید باشیم.
مایی که قلم مان را نفروختیم و برای رسالت خبرنگاری حرمتی قدسی قائل بودیم.
مایی که بر لبه تیغ در آستانه دوزخ راه رفتیم و هزار بار آتش را لمس کردیم.
مایی که عاقبت زیدآبادی و یاشار سلطانی ها را دیدیم و بازهم دست از شرافت قلم نکشیدیم.
من میدانم شما ما را دوست ندارید.
ماهم شما را دوست نداریم.
چون شما نگذاشتید اساسآ دوست باشیم.
ما بهترین روزهای زندگی مان را با استرس و ترس رد کردیم. بهترین شب هایمان را با قرص خواب و آرامیخش صبح کردیم.
◀️ تازیخ همه ما را قضاوت خواهد کرد.
مردم نو اندیش را می خریدند
مردم ابوالفضل زاهدی پور را دوست داشتند
مردم دیگر رغبتی برای خواندن روزنامه های تبریک و تسلیت و خبرهای کپی پیس ندارند.
آقای فرخنده شما هم همچون پیشینیان تان روزی تودیع خواهید شد ولی
این را بدانید
شاید بشود راه بیانش را بست
یا اینکه رگ خواب زبانش را بست
زخمی که روایتگر دردی باشد
با چسب نمیشود دهانش را بست.
✍️ روح الله محمدی
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.