✍️ نوشته : روح اله محمدی
? دراین آشفته بازار بی مهری و نابسامانی بی ایمانی ، در روزگار چپو کردن جیب ها و غلاف کردن خنجرهای سودجویی و بی رحمی در شانه های اعتماد همدیگر ، روز خبرنگار از راه رسید.
دلخوش بودیم که لااقل مقامات و مسوولین ارشد استان ضمن تجلیل ازاین صنف زحمت کش _ بی مزد ومنت ، خودرا با آنها در معرض سئوال و جواب و پرسش و پاسخ قرار دهند. اما گویا خبر بازنشستگی اجباری برای برخی ها و ضعف مدیریت آشکار برخی دیگر ، دل و دماغ اینگونه آرمانخواهی ها را از شاکله ی مدیریت و درایت و امیدواری این ایام گرفته است.
?. القصه.
ما خودمان روز خبرنگار را به همدیگر تبریک گفتیم و به برکت اعجازی به نام – فضای مجازی – هم حرفمان را به گوش مردم مؤدب و قانع و شریف میرسانیم و هم میخ فریادمان را در گوشهای – در و دروازه – شده ی مسوولین فرو میکنیم.
?. حالا که جهان قدرت و تهدید ، علیه این نظام همه ی گزینه هایش را روی میز چیده است و بخاطر عملکرد ضعیف قوای مختلف ، اعتماد بین مردم و مسئولین در دوسوی دیوار چین قرار گرفته ، یک مصاحبه تأمل برانگیز صنف روزنامه نگار را به نمایندگی از مردم بیش از پیش به فکر فرو برد. آنهم اینکه وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی گفتند : ذخیره ی کاغذ کشور تا دوماه آینده بیشتر نیست و روزنامه ها برای دریافت یارانه ی کاغذ با مشکل مواجه خواهند شد.
در خراسان جنوبی که بسیاری از مردم بخاطر پول دارو و تأمین حداقل های معیشتی خود درمانده و شرمسار از دست خالی و جیب خالی تر خود هستند چاپ حدود ده هزار نسخه روزنامه در روز با میانگین حداقل هشت صفحه برای هرکدام با یارانه ی دولتی که سر از فلک الافلاک تحیر در می آورد خارج از انصاف به نظر میرسد
?. بعید میدانم مردم راضی باشند از دخل و جیب شان یارانه ای برای چاپ روزنامه های کم مخاطب اختصاص داده شود. روزنامه هایی که معمولأ کپی آماتور گونه ای از تجمیع سایت های خبری هستند و بعضأ و عمومأ از کمترین و کوچکترین تحلیل بومی راهگشایی برای حل معضلات استان بی بهره اند و بعد از چاپ در راهروهای ادارات و روی میز پر مشغله ی مدیران و در قفسه های سوپرمارکت ها و تک و توک منازلی ، بعد ازچند ساعت یا زیر کتری میروند که فرش نسوزد یا کاغذهای باطله ای میشوند برای تمیز کردن شیشه ها و قاطی با ضایعات دور ریز دیگر بدون تفکیک ، تقدیم سطل های زباله میشوند و حتی امکان خمیر شدن و احیای دوباره را هم از دست میدهند.
?. بیاییم باهم روراست باشیم
کار روزنامه نگاری ممکن است برای برخی ها ٬٬ نان ٬٬ داشته باشد ولی در روزگار انفجار و انتقال لحظه به لحظه ی اطلاعات و رخدادها از طریق فضای مجازی که راحت تر و بصرفه تر در اختیار عموم مردم قرار دارد ، بی شک برای مردم کوچه و خیابان نه آبی دارد و نه خمیری را ورز می آورد.
⏩? برخی به برکت کار روزنامه و سود سرشار از دریافت رپورتاژ و کادرهای تبریک و تسلیت و بهره مندی از همین سوبسیدهای دولتی ، سهم هفت پشتشان را ازاین سفره ی بی نان برداشته اند و با ایستادن بر دونبش – فرصت طلبی – هر دوره به سمتی غش میکنند و هرچه این آسیاب بی آب هم که بچرخد آنها کیسه آردشان را برمیدارند و نانشان گرم است و خیک شان چرب.
♣️. حضرات روزنامه نگار اگر گمان میکنند روزنامه شان مخاطب دارد انصراف خود را از دریافت یارانه ی کاغذ اعلام کنند و اگر توانستند بدون دریافت یارانه و دست کردن در حفره ی بیت المال به شغل شریفشان ادامه دهند هم این قلم و هم تمامی فعالین حوزه ی رسانه و خبرنگاری به احترام همت و حمیت شان کلاه از سر ادب و ارادت برمیدارند و تا سینه در پیشگاهشان خم میشوند وگرنه بیایند و صادقانه از – کپی پیست – کردن اخبار روزانه آنهم از فضاهای مجازی دست بردارند و دل از طمع این پول بادآورده بگیرند و خود را مشغول فعالیت مفیدتری بنمایند.
?? نگارنده اعتقاد دارد کار روزنامه نگاری یکی از پراسترس ترین کارهای جهان است بشرط اینکه همراه با استقلال رأی و عزت نفس و مناعت طبع باشد و چشمت را به روی خزانه و مقرری و مستمری ها ببندی و آزادگی و حق طلبی که اصل و اساس کار روزنامه است را فدای مصلحت های اقتصادی و رانتی نکرده باشی.