شاخ و شانه کشیدنهای سیاسی، خراسان جنوبی را در ورطهای فرو برده است که نتیجه آن چیزی جز فقر نیست. فقر در تفکر، فقر در عمل، فقر در توسعه و فقر در امور اجتماعی مرسوم و … گویی اینجا کارزار و میدان جنگی برای سیاسیون است و بس … نمایندگان، رسما در سخنرانیهای خود دولت را مورد اتهام قرار میدهند. گویی فقط منش سیاسی خود را میبینند و حوزههای تحت مدیریت خودشان را خیر. از طرفی حامیان دولت در کنار منتقدان واقعی و غیرواقعی دولت چنان قداره بستهاند که برای بیاعتبار کردن یکدیگر از هیچ ترفندی فروگذار نیستند. حتی مدیری را که از هر جناح، اندکی به توسعه فکر میکند از رو حسادت جهان سومی که خاص خطه خراسان جنوبی است، چنان به زمین میکوبند که برایش استخوانی برای ایستادن نمیماند و آنگونه استان را ترک میکند که حتی به خود مجالی نمیدهد که به برگشتن فکر کند.
در این میان حامیان دولت هم چند دسته شدهاند. عدهای همچون منقدان دولت بر این باورند که بر حق هستند و عدهای نیز بر این باروند که آنها ایه نازل شده حمایت یا انتقاد از دولت هستند. در این میان فقط مردم هستند که قربانی سیاستبازی قدرت میشوند. ان هم قدرت پوشالی در این خطه و دعوا بر سر هیچ.
در این استان در کنار قهر طبیعت، عدم توسعه متوازن استان هم برای مردم دردآور شده است. عدهای از مردم این استان دسترسی به آب آشامیدنی ندارند، برخی در مناطق شهری و روستایی، حتی نانی برای خوردن ندارند و فقر بیداد میکند. به عبارتی در این استان، عده زیادی از مردم در تامین ابتداییترین نیازهای خود واماندهاند. در حالی که متنفذان این استان، تنها به خود فکر میکنند و به سیاسیبازیها و خطبهخوانیها در مساجد و مجالس. به این ترتیب این استان توسعهای در خود نخواهد دید. حتی مردم این استان، قادر نیستند که صدای خود را به گوش مسئولین برسانند. هنگامی که بحث از توسعه میشود، صدای مردم قدرت میگیرد و تنها در این صورت است که به توسعه میرسیم و در نتیجه توسعه هم، عدالتمحوری بیشتری را تجربه خواهیم کرد. اما این سیکل معیوب به وجود آمده، چگونه و توسط چه کسانی برطرف خواهد شد خدا میداند. فعلا که در این استان موازنهها عوض شده است. در بین سیاسیون، دعوا بر سر جاه و مقام است و کسی هم پاسخگوی مردم نیست. اینجا هر کسی کلاه خود را میگیرد تا به باد نرود، کسی از توسعه و تعامل حرف نمیزند، کسی صدای درد مردم را نمیشنود، اینجا همه برای ظواهر کار میکنند تا بالادستیهایشان را بر اساس ارقام و آمار راضی نگه دارند و یا در اوج پوپولیستگرایی هستند و برای کرسیهای اتی خود تلاش میکنند. اینجا استان اوج گرفتن مدیران کشوری، لشکری و حاکمیتی است که مهمترین کارکرد این استان به نظر میرسد. مردم فراموششدگان اصلی در این استان هستند. تنها خدا باید به داد مردم برسد.