نوشته : روح اله محمدی
? در سال ۹۶ یک تقابل حزبی به معنای کامل واژه در کشور شکل گرفت. در دو سوی طناب رقابت ایام انتخابات ، این بار بر خلاف اختلاف و انشقاق دوره های قبلی ، فقط دو چهره گاردهایشان را بالا گرفتند.
یک طرف سپاه کامل و جامع اصولگرایان و سوی دیگر اردوی یکدست اصلاح طلبان با چاشنی اعتدال و میانه روی.
نهایتأ اکثریت مردم تصمیم گرفتند سمت موج اعتدال پهلو بگیرند.
? انتخابات تمام شد. طبیعی بود که ترکش های پیروزی و شکست تا ماهها به چپ و راست پرتاب شود و الان با توجه به اتفاقهای عجیب و غریب منتظره و غیرمنتظره ی منطقه ای و جهانی ، رجزخوانی های حزبی و آسیب شناسی های آن جای خودش را به شماتت های گاه و بیگاه دوست و دشمن داده است و هرکسی مدعی است که این نوا را بهتر مینوازد
?. القصه ، نگارنده به عنوان شخصی که هم در سال ۹۲ و هم در سال ۹۶ روی برگه رأی خود ، نام حسن روحانی را نوشته ام به خاطر مسوولیتی که در قبال آنهایی که مجابشان کردم پای صندوق رأی بیایند و بازهم با صرف ساعتها وقت و انرژی مجاب ترشان کردم که به آقای روحانی رأی بدهند بر خودم تکلیف دانستم درددلی با نماینده ایشان در استان خراسان جنوبی داشته باشم.
?. جناب آقای استاندار
ما به عقلانیت و اعتدال رأی دادیم. به درایت و٬ تدبیر٬ دل بستیم. ما برای ٬ امید ٬
جنگیدیم. به معنای دقیق و صریح کلمه ، جنگیدیم.
اما در استان خراسان جنوبی هر روز یک خبر شومی همچون پتک آهنینی بر فرق امیدواران به شما فرود می آید که دست و دل و زبانمان را می بندد و رمق را از پاهایمان می گیرد.
?. اینکه نفر اول دولت مثل یک شهروند معمولی مرتب بابت اتفاقات تلخ گونانون فرهنگی و صنفی و ورزشی و اجتماعی و رسانه ای فقط ابراز تأسف کند صرفأ می تواند حامل یک پیام باشد و بس ، آنهم اینکه
من ، حسن روحانی ، رییس جمهور قانونی ایران ، هیچ توان واجازه ای برای حل مشکلات بوجود آمده ندارم. از من جز شنیدن همین تأسف های خشک و خالی انتظار دیگری نداشته باشید.
این پیام دردآور است اما قابل پذیرش نیست. چرا که ایشان با علم به ٬ توان ٬ و ٬ اجازه شان ٬ به کارزار انتخابات وارد شدند.
ایشان وعده های سبز و حرفهای شیرین زیادی زده اند و بابت تک تکشان مسوول هستند.
با محکوم کردن نمادین رخدادها ، نه مرهمی بر دل مردم گذاشته میشود نه گرهی ازاین کلاف سردرگم باز خواهد شد
?. جناب آقای استاندار
تعداد زیادی از فعالین هنری و فرهنگی بیرجند در طی هشت سال دولتهای نهم و دهم تلاش های فرهنگی شان را به حداقل رساندند چرا که تصور میکردند فضا برای تکریم جایگاه رفیع هنر اصیل ، مناسب و مرتفع نیست.
ولی امروز پلمپ موسسه های هنری و فرهنگی و مکانهای اجتماعی در مرکز استان توسط اداره اماکن که از نظر سازمانی مستقیمأ تحت دستور شخص شما هستند آنقدر غم انگیز و تأسف بار و دردناک است که صد من مثنوی هم نمیتواند شرحی بر آن بنویسد.
ما در دولت قبل هرگز شاهد این نگاه مردود جنسیتی و برخورد دوگانه از مسوولین و متصدیان مربوطه نبودیم.
?. ما را دارید به کجا می کشانید !؟ قرار ما با شما این بود؟ این بود اعتدال ؟ این بود عقلانیت ؟؟
? جناب آقای استاندار.
ما به دولت شما رأی دادیم چون نگران نا امید شدن جوانان بودیم. چون شعار اصلی شما حمایت از جوانان بود .
قرار نبود اسم سید محمد خاتمی و محمدرضا شجریان فقط وزن سبدهای رأی شما را سنگین تر کند.
? شما با مماشات و سکوت خود ، دارید پل هایی را خراب میکنید که لای قدم به قدم آن خروار خروار امید و آرزو زندگی میکند.
? نگارنده به عنوان یک هنرمند مستقل که هیچ انتظار و درخواست شخصی از شما و دولت مستقر نداشته و ندارد به شما هشدار میدهم تبعات تعطیلی هر واحد فرهنگی و هنری با شماست
هنر هرگز نمی میرد ولی زیر زمینی میشود . ولی از کنترل عقل و منطق و اصول خارج میشود.
آنوقت برخورد با هنرمندان یاغی سرخورده ی عقده ای ، نه کار کارشناسان روانشناسی شماست نه قاضی های محترمی که خیلی حوصله شنیدن عریضه های فلسفی و هنری را ندارند.
?. پس از شما دوستانه و عاجزانه خواهش میکنیم شخصأ هرچه سریعتر به موضوع مطروحه ورود کنید و به تأسف و محکوم کردن معمول و رایج بسنده نکنید چرا که « دو صد گفته را نیم کردار نیست »
?. ما هنوز بر عهدی که با شما بسته ایم پایبندیم . انشاله که پشیمان نشویم