نویسنده :  مصطفی علیزاده

در این سلسله مقالات نگارنده -که پیوند قلبی عمیقی به قهستان و فرهنگ غنی آن دارد – تلاش می کند شناخت هرچند ابتدایی از شاعران شهر فردوس (تون) در اختیار مردم فرهنگ دوست و مخاطبان فرهیخته خراسان جنوبی و همه مردم این مرز پرگهر قرار دهد و در این مسیر دست یاری به سمت همه اهالی فرهنگ و ادب قهستان (خراسان جنوبی) دراز می کند و انتقادات و نظرات بزرگواران را به جان و دل پذیراست .

 

قهستان استعداد عجیبی در نخبه پروری داشته است شاهد مثال این سخن خیل بزرگان علم و ادب استان خراسان جنوبی است که  بخشی از جغرافیای ولایت قهستان تاریخی است (  در منابع از خواف و گناباد و بجستان هم به عنوان شهرهای قهستان نام برده اند )  شاید وقتی در استان خراسان جنوبی اسم شعر و شاعری بیاید ذهن همه ما متوجه ابن حسام خوسفی وحکیم نزاری فوداجی شود ولی موضوع وقتی جالب می شود که بدانیم بخش عمده ای از شاعران حلقه ادبیات شیعی خراسان از اهالی قهستان هستند.

ابن حسام خوسفی ، آذری اسفراینی ،  لطف الله نیشابوری ، موالی تونی ، حیرتی تونی  از جمله شاعران حلقه شیعی خراسان هستند.

شاعرانی که در ادامه نام برده می شوند  شامل :

سلیمی تونی ، ذوقی تونی ،  عطار تونی  ، آهی تونی ، حزینی تونی ،  نثاری تونی (صاحب دیوان نثاری) ،آفتی تونی، احسنی تونی ، ابراهیم بن اسحاق بن محمد تونی ، مولانا احمد  تونی ، ثنایی تونی ،حزینی تونی ،مولانا حسن تونی ، حسین خله تونی ،حیدر تونیانی ، مولانا خاوری تونی ،خصالی هروی تونی ،خضر خراسانی تونی، محمد قاسم ساحری تونی ،جیجک تونی ،صافی تونی ،ظریفی تونی ،مولانا عبدالعلی تونی ،علاالملک تونی (صاحب پادشاه نامه) ،علی بن نجم الدین تونی ( صاحب منتخب برهان الکفایه) ،غیاثی تونی ،قطبی تونی ،حکیم کاظمای تونی ، امیر علیا حسینی (میر تونی) ، مولانا میر حاج تونی ، میرزا قاسم تونی ،محمد میرک تونی ،وصالی تونی .

 

شاعرانی هستند  که زادگاهشان شهر تون یا همان فردوس امروزی است و بیشتر آن ها مربوط به عصر صفویه می باشند این ۳۴ شاعر که همه آن ها دارای مجموعه اشعار بوده و هستند در مواردی کاملا گمنام و در برخی موارد به همت اهالی فرهنگ آثارشان به زیور طبع آراسته شده است. در مورد شاعران فردوس باید گفت همان طور که امروز ما فردوس را دار المومنین می نامیم و اعتقادات و گرایشات عمیق مذهبی – که ناشی از اصالت و ریشه دار بودن این شهر قهستان است – در این شهر بر کسی پوشیده نیست شاعران شهر تون قدیم هم اکثرا شاعرانی هستند که هنر و طبع شان جایگاه عشق به پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت شان بوده است . در ادامه  دو تن از این شاعران به همراه آثارشان معرفی می شوند امید که شناخت حداقلی این ستارگان ادب پارسی ولایت قهستان راهی به سمت شناخت هویت اصیل ما مردم قهستان باشد.

حیرتی تونی : ملا تقی الدین محمد هروی تونی (متولد سال ۹۳۰ قمری درگشته سال ۹۸۴ قمری ) در باره زادگاه او اختلاف است : تون ، بخارا ، مرو ، هرات  را به عنوان زادگاهش ذکر کرده اند اما علیشیر نوایی معتقد است او در تون متولد شده و در مرو رشد کرده است . حیرتی در شهرهای ماورا النهر  به ویژه مرو و سمرقند به تحصیل علم و کمال روی آورده است. و در ادامه زندگی اش به خدمت شاه طهماسب روی آورد و دوران کمال  ادبی اش را در خدمت او بود بعد ها مورد غضب شاه طهماسب قرار گرفت و به استرآباد گریخت بعد ها با سرودن قصیده ای در مدح امام علی (ع) مورد بخشش شاه طهماسب قرار گرفت. سپس به کاشان رفت و تحت حمایت شاه طهماسب تا آخر عمر در آن جا زیست. محتشم کاشانی با او مراوده داشته و مرثیه ای برای مرگش سروده است. مهمترین اثر او کتیب معجزات یا شاهنامه حیرتی تونی است که در باره جنگهای پبامبر اسلام و دلاوری های مولا علی (ع) و شرح حال ائمه معصومین است. اثر دیگر او نیز ساقی نامه اوست.( منبع دایره المعارف بزرگ اسلامی جلد۲۱ ص ۵۴۰ و  ۵۴۱)

 

 

 

نمونه اشعار حیرتی تونی :

               به نام آن که حیّ لا ینام است                ازو چیزی که می دانند نام است

               به نام آن که علاّم الغیوب است               ندارد عیب و ستّارالعیوب است                     

           به نام آن که تن را فیض جان داد             زمین جسم را آب روان داد

                  مکرّم ساز فرزندان آدم                             خرد بخش خردمندان عالم

                   برافرازده­ی ایوان کیوان                        فرو زاننده­ی کیوان ز ایوان

                   چمن آرای گلزار بدایع                          هنر   فر مای   بازار  طبایع

                     گروه نوح را سیل بلا ریز                       نگهدار خلیل  از آتش   تیز

                  کند از کهکشان اختر په دیدار              برون از مار آرد  مهره­ی مار

                 زدرکش فهم دانایان معطّل                  همه حیر انش اوّل  عقل  اوّل

                 زاوّل تا به آخر ذاتش آگه                   خودش   از اوّل  و آخر منزّه

                به ملک کبریایی غیر او نیست                 سزاوار خدایی  غیر  او  نیست

                نمی، ملک وجود از بحرجودش        عدم گم گشته در ملک وجودش

               وجود غیر او فانی در ین راه                  هم البا قی هو الکافی  هو اللّه

              زصنع   او فراز    وپستی   ما                  دلیل   هستی   او      هستی     ما

             فلک را پرده ها در هم کشیده              حجابی    بر   سر عالم    کشیده

            درین درگه نه جای پرده داری             نه کس را در پس این پرده باری

            برون تا ناید از ریگ زمین جوش           نهاده بر سر آن هفت سر پوش

           مه وخورشید  سر گردان   اویند            تمام خاکیان حیران    او   یند ش

 

 

 

سلیمی تونی

تاج‌الدین حسن بن سلیمان تونی معروف به سلیمی تونی، شاعر قرن هشتم در تون متولد شد.  سلیمی در باره زادگاهش می گوید

مولدم تون و سبزوار وطن

 مسکن مومنان پاک سیر

از سخنان و اشعار او بر می آید که تهیدست بوده استولی با قناعت و علو طبع شکایتی نمی کند و هنر شاعری خود را بهتر از صد گنج می داند :

از متاع و مال دنیا گر به صورت مفلسم

هست اما گنج معنی در دل ویران من

و در میان این تنگدستی از سرمایه جهان دوستی علی(ع) برای خود نعمتی در سرای جاودان می بیند:

اگر هستم تهیدست از متاع دنیی فانی 

به حب مرتضی یابم نعیم ملک جاویدان

وی از مشهورترین شعرای منقبت سرای شیعی محسوب می‌شود. به گفته رسول جعفریان دامنه شعر منقبتی در قرن هشتم و نهم تا اندازه‌ای است که انسان به راحتی می‌تواند دلایل توفیق بعدی صفویان را در نشر تشیع درک کند. در این زمینه شاعران خراسانی باز هم پیشتاز بودند. سلیمی تونی یکی از استوانه‌های اصلی این حلقه ادبی شیعی خراسان است. قصاید و اشعار سلیمی تونی بیشتر در مدح  امام علی (ع) و امام رضا (ع) است. با مطالعه اشعار سلیمی و آنچه دولتشاه درباره او میگوید تایید می شود شاعر نخست شغل دیوانی داشته است و مامور وصول مالیات بوده است و چون لازمه ی این کار تعدی و تجاوز به مال دیگران بوده است در برخورد با پیرزنی در دریافت مالیات او و سخنان پیرزن متنبه می شود و شغل دیوانی را رها می کند و به مداحی و منقبت سرایی روی می آورد. به گفته دولتشاه سمرقندی درسال ۸۴۵ قمری در مسیر زیارت مشهد درگذشت پیکرش را به سبزوار منتقل کردند و در آن جا مدفون شد. دیوان او به همت سید عباس رستاخیر منتشر شده است .

(منبع دیوان سلیمی تونی ۱۳۹۰)


۵ ۲ votes
امتیازدهی به مقاله