گویا فلک هم از نامروتی‌ها در این استان به تنگ امده و این سرزمین را از مدار چرخش خود خارج کرده است. اینجا اب نیست و با بی‌آبی و قهر طبیعت، مرگ تدریجی استان، در حال رقم خوردن است. گویا پیش‌بینی مرحوم پرفسور گنجی محقق می‌شود. بحث داغ این روزها،  بارورسازی ابرهاست که نه از بودجه‌اش خبری است که هنوز در کش و قوس حرف زدن مانده است و نه از ابرش.

پوپولیست‌گرایی جا مانده از دولت‌های پیشین، به شدت در حال نمایان شدن در تمامی ارکان است و فقط این روزها از هر سو و جناحی و از هر مسئول و نماینده‌ای و از همه و همه، فقط حرف می‌شنویم و عملی که در کار نیست و این امر ما را به یاد ضرب‌المثل معروفی می‌اندازد که می‌گوید: «عالم بی‌عمل به چه ماند، به زنبور بی‌عسل». گویا این سیاست‌زدگی، دامن‌گیر این ملک شده است و قصد دارد تا مغز استخوان این سرزمین را دچار افت‌زدگی و نابودی کند.

مگر بارورسازی ابرها هم در چند و چون بازی‌‌های مرسوم سیاسی و گروهی قرار می‌گیرد که اقدامی برای نجات این سرزمین فراموش‌شده انجام نمی‌گیرد؟ گویی اسمان هم فهمیده‌ است اینجا، ناکجا ابادی با قوانین خودش است.

دوستان مسئول و نمایندگان محترم، نگذارید این خشکسالی تیشه به ریشه‌ی این استان بزند. حداقل کار، تامین اعتبار برای بارورسازی ابرهایی است که در حال عبور از فراز این سرزمین هستند را جدی بگیرد . این سرزمین عطش اب دارد.  این سرزمین، تشنه‌ی خدمت است با عمل و نه تشنه‌ی جلسات مکرر بی‌ثمر. این عمل شماست که می‌ماند و نه حرف‌ها و گاها پوپولیست‌بازی‌های مرسوم رسانه‌ایی.

آخرین روزهای پاییز در گذر است و هنوز خبر از نزولات اسمانی نیست. حداقل به فکر زمستان در پیش رو باشید تا اگر ابری بر این ملک فرود امد، زمین تشنه‌ی این خاک و بوم را سیراب کند. این کار تدبیر می‌خواهد؛ تدبیر در سایه‌ی امید. و تا وقتی این استان درگیر پوپولیست‌گرایی مدرنی است که در نوع خود بی‌نظیر است، تیتر خبرهای رسانه‌های محلی خواهد بود: « چرا ابرها بارور نمی‌شوند!!» تا بلکه فکری به حال خشکسالی این مرز و بوم بشود.

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله