این روزها، بارها شنیدهایم که از بیرجند به عنوان تمیزترین شهر ایران یاد میشود. اما به عنوان شخصی که در این شهر زندگی میکند به راحتی میتوان به عدم مدیریت صحیح در ایجاد و استفاده از فضاهای سبز شهری پی برد. گرچه مدیران همیشه از تامین اب برای آبیاری فضای سبز شاکی هستند که معقول و منطقی هم هست، اما دلیل نمیشود تا وضعیت مدیریت و استفاده از داشتههای موجود و خلق داشتههای جدید را به کنار بگذارند. برخی از بلوارهای شهری بیرجند، نمای بلوارهای جادههای بیرون شهری پیدا کردهاند که اطرافش تعدادی درخت کاشته شده و دیگر به حال خود رها شدهاند. در برخی موارد دیده میشود که بزرگترین فضاهای سبز به گونهای رها شدهاند که گویی متولی ندارند و اگر متولی هست صرفا تلاش میکند تا با آبیاری فضای سبز موجود، جلوی خشک شدن آن را بگیرند. نمونههای بسیاری از این دست قابل ذکر است، از مجموعه فضاهای صیاد تا ازادی تا کنار بلوار امام رضا (ع) تا پارک جنگلی تا فضاهای که از در کار دانشگاه آزاد اسلامی و بلوار پامبر اعظم است و …… همه به حال خود رها شدهاند و مردم حتی رغبت استفاده از این فضاها را ندارند. بلوارهای ورودی شهر هم مثال دیگری است. میتوان ادعا کرد که برخی از روستاهای کویری وضعیت بهتری نسبت به محلههای شمال شهر بیرجند دارند که رخوت و خستگی در آنان موج میزند. حتی پیشبینی فضاهای سبز در نقشه جامع شهر بیرجند هم نشده است و در نتیجه آن حتی برای تامین آب این خیابانها هم فکری نشده است. فضایی که میتواند هر کدام به محلی برای تفرج و امور فرهنگی و واجتماعی تبدیل شود ولی اکنون با مدیریت نادرست به فضاهایی گاها مخوف با کارکرد غیر معمول بدل شدهاند. با وجودی که سرانه فضای سبز بیرجند چندین پله از حد استانداردهای ملی، پایینتر است اما هنوز حرکت قابل قبولی برای جبران این عقبماندگی از سوی متولیان انجام نشده است. گویی آنان صرفا خود را درگیر حفظ وضع موجود کردهاند تا برنامهریزیهای متفکرانه و استفاده از پتانسیلهای موجود. در حالیکه فضاهای سبز موجود میتواند جایگزین خوبی برای نداشتههای تفرجگاهی در سطح شهر شوند. انهم با دیدگاه فرهنگی و در بستر مهندسی فرهنگی و مردممحوری که در دین مبین اسلام و شرع به آن تاکید شده است.
کارکرد فضاهای سبز و پارکهای شهری که در گذشته و حال احداث شده است، به خوبی نمایان است و ثابت کرده که فضاهای سبز شهری میتواند در نشاط و روحیه اجتماعی مردم تاثیرات شگرفی داشته باشند. وجود آنها میتواند از فاصله چشمگیر شمال و جنوب شهر کم کند و نیز میتواند محیط امنی را بوجود اورد تا مردم بتوانند اندکی در سایه امنیت آن، وقت خود را فارغ از کار به تفریح بگذرانند. اما متاسفانه متولیان امر هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که میتوان با تفکر عالمانه از فضاهای موجود بهترین بهرهبرداری را به عمل آورد. اینجاست که باز تاکید میشود مدیران نبایستی تنها برای حفظ وضع موجود گام بردارند بلکه باید برای آیندگان هم برنامهریزی داشته باشند. آنان باید بر اساس سرانه جعمیتی شهر برای فضای سبز برنامهریزی کنند تا شهر همیشه نو باشد و با نشاطی که به جامعه می بخشد، آرامشی برای جان همشهریانمان باشد. و این روزها خراسان جنوبی، مسئولینی مردمی و دلسوز ومتفکر و انقلابی میخواهد.
.