اینجا خراسان جنوبی، استان بحثهای سیاسی بینتیجه، استان مدیران خاص و قانونمدار که تخصص اجرای قوانین فراموش را دارند ، استان خطبهخوانیهای سیاسی و چالشی خارج از توسعهی مردمی است. سرزمینی که از مذهبیترین استان ایران، مذهبیتر و از علمیترین نقطهی ایران هم علمیتر است. اینجا گاهی در راه منافع خویش و نه منافع گروهی خطبه می خوانند و تصمیم می گیرند مدیریت می کنند ، تفسیر میکنند و برای حذف تفکر طرف مخالف هر انچه در توانشان هست به کار میبندند. گویا اینجا مردم، فراموش شدهاند. گویا در این استان، توسعه جایگاهی ندارد. گویا خشکسالیهای پیاپی این استان برای مردمش عادی و مشیت الهی و برای مسئولانش حقالجلسه و بازی رسانهای است. جوانان و نیروهای کارامد و پاسوز، بازی سیاسی چپ و راستند. گویا اینجا ملکی سوا از این سرزمین است و هر کسی سازی و نوایی و برای خود، تیمی و مریدی و مرادی دارد. در این استان، تنها مردم، فراموش شده هستند. اینجا حتی شهردارانش متفاوت از دیگر شهرها هستند و اعجاز مدیریت را در دوران خدمتیشان میتوان دید از بزرگترین ها یی که برای شهر های کوچ اینجا بزرگ محسوب می شود . اینجا مدیران در کلیه حوزهها، بلند حرف میزنند و خطبه میخوانند و برای اهداف خود، پروژه جدید تعریف میکنند. ولی مردم و پروژههای بر زمین مانده، آخرین جایگاه را دارند. اینجا عناوین به نفع گروههای خاص مصادره میشود و محک سیاسیبازیهای مرسوم فراموش شده ، حال کنونی افراد است. در این استان، نخبگان محکوم به مهاجرت و ترک موطن خود هستند. اینجا در کنار نخبگان، همه، استاد راندن سرمایهگذاران هستند. اینجا غمزده است و مردمانش حتی از تفریحات شرعی محرومند. در این استان، در هیاهوی سیاسیبازیهای مرسوم، قوانینی وجود دارد که اغلب اوقات فقط در این خاک اجرا میشود.
میتوان دهها مورد دیگر این موارد را در استان برشمرد. ای کاش اینجا بیرجند و خراسان بزرگ بود، در ذهن مسئولینی که هنوز تفکراتشان متناسب با سالهای آن زمان است. اینجا تفکرات رشد نکردهاند، اینجا پدران استان تنها برای طیف خاصی پدری میکنند، نه برای همه استان. تا کجا باید در این جایگاه سکون پیدا کنیم؛ ناکجاابادی که همه در ان محکوم به کمکاری یا سیاستبازی هستند؛ یا دارای تفکراتی که نشانی از توسعه استانی و منطقهای در آن یافت نمیشود. در این سالهایی که از استان شدن این خطه میگذرد و با ثروت خدادادی که در این مرزوبوم نشان داریم، این استان باید بهشتی برای مردم و جوانان میبود؛ چه در حوزهی اشتغال، چه کارافرینی و چه در حوزهی منطقهای، نشاط اجتماعی و فرهنگی، مسایل مذهبی و دینباوری.
کجاست جنوب خراسانی که زمانی میشد صفای مردمانش را حس کرد؟