بنای تاریخی حسینیه گود بیرجند با کاربری تکیه و حسینیه با قدمتی ۴۰۰ ساله از طرف مالک بنا “آقا میرهادی مرتضوی” وقف عزاداری امام حسین (ع) شده و هر ساله میزبان عاشقان اهل بیت(ع) است.

 حسینیه گود که به جهت پایین بودن سطح آن نسبت به کوچه، گود نامیده شده جزو بناهای تاریخی مذهبی، مربوط به دوره تاریخی قاجار در شهر بیرجند است که قدمت آن به ۴۰۰ سال پیش می‌رسد.

این بنا که در محدوده بافت تاریخی شهر بیرجند و خیابان شهید مطهری واقع شده با کاربری تکیه و حسینیه میزبان عاشقان اهل بیت(ع) است و در سال ۱۳۷۹ با شماره ۲۷۶۰ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

کف حیاط حسینیه از سطح کوچه پایین‌تر بوده و به همین جهت راهروی ورودی آن فاصله به فاصله پله می‌خورد و چون در کوچه‌های قدیمی پایین شهر بیرجند (ته ده) واقع است به آن “حسینیه ته ده” نیز می‌گویند البته به دلیل گود بودن آن نسبت به کوچه به این حسینیه «حسینیه گود» نیز گفته می‌شود و برخی هم آن را به نام مالکش “حسینیه آقا میرهادی” می‌شناسند.

مرحوم آقا میرهادی مرتضوی؛ مالک این بنا در زمان حیاط خود مراسم عزاداری را در این بنا انجام می‌داده و اکنون نیز نوادگان ایشان کار را پیگیری می‌کنند.

ساختمان حسینیه گود در دو طبقه بنا شده که طبقه دوم برای بانوان عزادار و حیاط منزل نیز برای پذیرایی از آقایان فرش می‌شود.

مراسم عزاداری در این مکان در دهه اول محرم هر روز عصر برگزار می‌شود و برنامه اصلی و سنتی که خاص این بناست و معروف به عزاداری «حسن حسین» است در روزهای هشتم، نهم و دهم محرم اجرا می‌شود.

 در دل «ته‌گود» محله‌ای قدیمی در بیرجند، حسینیه‌ای که چهار قرن است با صدای روضه زنده مانده، جایی که خاک، اشک دیده و دیوارهای کاه‌گلی‌اش هنوز بوی محرم می‌دهد.

در انتهای کوچه‌ای باریک و خاکی، در دل محله‌ای قدیمی در پایین‌شهر بیرجند، بنایی است که دیوارهای خشتی‌اش هنوز بوی اشک و روضه می‌دهد. جایی که انگار زمان ایستاده تا هر سال با آمدن محرم، دوباره کربلا در آن زنده شود. اینجا «حسینیه گود» است؛ خانه‌ای که چهار قرن است نفس می‌کشد برای مصیبت‌های حسین(ع) و وفاداری عباس(ع).

حیاطی که از کوچه پایین‌تر است، پله پله تو را می‌برد به عمق دلی که برای اهل بیت تپیده؛ به عمق باوری که نسل‌ها آن را چون جان در سینه حفظ کرده‌اند. حسینیه‌ای که در سکوتش هم، صدای لبیک یا حسین(ع) می‌پیچد.

در آغوش نخل و خاک، زیر پرچم عشق

با ورود به حیاط، دیوارهای کاه‌گلی تو را در آغوش می‌گیرند. بالکن‌هایی که شاخ و برگ نخل، سایه‌ای دلنشین بر آن انداخته، منبری چوبی با پارچه‌ای مشکی، و در میانه‌ی حیاط، آبنمایی که شکل مشک سقای کربلا را دارد. این تصویر، چیزی فراتر از معماری است؛ روحی جاری در کالبدی کهن.


بالای این بنا پرنده‌هایی پرواز می‌کنند که گویی آن‌ها نیز فهمیده‌اند اینجا، آشیانه‌ی دل‌هایی است که برای امامشان می‌سوزند.

هر سال با فرا رسیدن محرم، بوی گلاب و دود اسپند در کوچه می‌پیچد. طنین روضه‌خوانی از این خانه بلند می‌شود؛ خانه‌ای که حالا تنها ده شب در سال درهایش به روی مردم گشوده می‌شود، اما همین ده شب، خورشید ایمان را از نو در دل‌ها طلوع می‌دهد.

مادرانی با نوزاد در بغل، مردانی با دل‌هایی لرزان، و پیرزنی که با چشم‌هایی کم‌سو اما پر از اشک به مشک عباس خیره شده است… این‌ها تصویرهایی است که باور را جان می‌بخشند. باور به اینکه این خانه، خانه‌ی حاجت‌هاست.

مراسم «حسن حسین»؛ سینه‌هایی در حلقه وفاداری

در روزهای هشتم تا دهم محرم، این حسینیه میزبان عزاداری سنتی و کم‌نظیری‌ است. آیینی با نام «حسن حسین» که در آن، عزاداران حلقه می‌زنند، شانه‌به‌شانه و دل‌به‌دل، سینه می‌زنند. یک نفر در میانه فریاد می‌زند «حسن» و جمع پاسخ می‌دهد «حسین». ضرب‌آهنگ سینه‌ها نه فقط صدای غم، که زبان عشق است.


در این لحظات، دیگر کوچه و خانه و شهر معنا ندارد. دل‌ها به سوی کربلا پر می‌کشند و اشک‌ها چون باران، زمین گود را سیراب می‌کنند.

یادگار پدران، میراث فرزندان

بانی این حسینیه، «آقا میرهادی مرتضوی» بود؛ مردی که بیش از ۴۰۰ سال پیش، خانه‌اش را وقف روضه کرد. از همان زمان، اینجا تنها یک خانه نبود، پناهگاهی شد برای دلتنگی‌ها و نذرها.

تولیت آن به نسل بعدی‌اش، سید محمد مرتضوی، و سپس به سید محمدهادی رسید. پس از درگذشت او، دامادهایش، بی‌وقفه این میراث را حفظ کردند.

یکی از نوادگان این خاندان، خانم فاطمه علوی، معلم بازنشسته‌ای‌ است که در همین خانه کودکی کرده، گفت: اینجا فقط حسینیه نیست؛ بخشی از زندگی ماست. هر گوشه‌اش خاطره دارد، اشک دارد، دعا دارد.

وی افزود: این خانه، خانه زندگی‌مان بود. حالا خانه عزای حسین(ع) است. سال‌هاست مردم با دل‌شان اینجا می‌آیند. خیلی‌ها حاجت گرفتند. نمی‌توانیم این راه را ناتمام بگذاریم.

در گوشه‌ای از حسینیه، آشپزخانه پرهیاهوترین نقطه است. جوان‌هایی که با سینی‌های چای و استکان، میان جمعیت می‌چرخند. خدمت در اینجا افتخار است، وراثتی است بی‌سند اما مقدس.

و بعد از چای، صدای خوش‌خوان حاج آقای عندلیب، مجلس را به وجد می‌آورد. روضه‌های او ساده‌اند، اما دل را تا عرش می‌برند.

دل‌هایی که هر سال بازمی‌گردند

دهه اول محرم، حتی آنان‌که سال‌ها پیش از محله رفته‌اند، به این کوچه برمی‌گردند. شاید خانه‌شان دیگر اینجا نباشد، اما دل‌شان هنوز پشت همان در گلی جا مانده است. کوچه‌های انقلاب و مطهری این روزها چنان پر از جمعیت می‌شود که جای سوزن انداختن نیست.

و اگر در حیاط جایی نماند، مردم در کوچه‌ها عزاداری می‌کنند، چون برای اشک، سقف لازم نیست. فقط دل می‌خواهد.


پایانی نیست… وقتی آغاز در دل است

حسینیه گود، بیشتر از آنکه یک مکان باشد، یک مفهوم است. مفهومی به نام «یاد»، به نام «وفا»، به نام «عشق». بنایی که با گذر چهار قرن، هنوز پابرجاست. هنوز پرچم «یا حسین» بر فراز آن می‌لرزد و اشعار محتشم کاشانی بر دیوارهایش جان می‌دهند.

و امسال هم، همانند هر سال، صدای «حسن» و پاسخ «حسین» در هوای بیرجند می‌پیچد. تا بدانیم، دل‌هایی که به عشق حسین گره خورده‌اند، نه پیر می‌شوند، نه خاموش…

نوشته و خبر نگار : احمد کاشانی  دبیر سرویس گردشگری و میراث و ا.حسن پور