در نقشه مدیریت و کاهش خطر بلایای نظام سلامت کشور که به ابتکار و حمایت شورای سیاستگذاری وزارت و حمایت موسسه ملی تحقیقات سلامت کشورتنظیم شده ،ماموریت سامانه مدیریت و کاهش خطر بلایای نظام سلامت را به حداقل رساندن پیامدهای سوء مخاطرات طبیعی و انسان ساخت در سطح جامعه از طریق پیشگیری از مخاطرات،کاهش آسیب ،ارتقای آمادگی و پاسخ به موقع و بازیابی با رویکرد توسعه پایدار بیان میکند، به گونه ای که در سال ۱۴۰۴ نظام سلامت کشور دارای توسعه یافته ترین سامانه سلامت در بلایا و فوریت هاو پایین ترین سطح خطر در برابر مخاطرات طبیعی و انسان ساخت در منطقه باشیم.

اما سوال اینجاست چقدر سیاست های موجود ما را به این هدف نزدیک کرده است؟؟

در این مقاله تنها به گوشه ای از چالش ها و نقصان های حوزه مدیریت بلایا در کشور می پردازیم.

چالش ها

  • توجه به حوزه بلایا در سال های اخیر در کشور افزایش یافته، اما میزان این توجه ثابت نیست، بطوریکه معمولا پس از یک حادثه با تلفات انسانی بالا به اوج میرسد و سپس به سرعت فروکش میکند. این امر باعث شده وزارت بهداشت دارای مکانیسمهای نسبتا موفق پاسخ و ضعف جدی در پیشگیری و آمادگی باشد. البته تایید موفقیت عملیات پاسخ نیز براحتی ممکن نیست که این امر ناشی از نبود شاخصهای ارزشیابی و مکانیسمهای اجرای آن است.
  • سیر ساختارهای مدیریت بلایا در وزارت بهداشت نشانگر وقوع دائمی “پدیده دکمه و کت” است. این امر بدین معناست که هر واحدی که مسئولیت ایجاد سامانه را بر عهده داشته است در مرکزیت قرار گرفته و سایر کارکردها بعنوان کارکردهای فرعی تلقی شده اند. ممکن است این پدیده از ابتدا مد نظر مسئولین و طراحان ساختار نبوده لیکن در عمل بدلیل طراحی غیرجامع منجر به این واقعیت شده است که این امر مغایر با ” رویکرد مشارکت بین بخشی، تمام مخاطرات و تمام جنبه های سلامت” است.
  • مرور درسهای آموحته شده نشان میدهد که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با دو مجموعه چالش جدی مواجه است: اول، بدلیل نوپا بودن سامانه های مدیریت بحران در سطح کلان کشور. هر دو سـازمانهـای ملی یعنی مدیریت بحران کشور و سازمان پدافند غیرعامل علاوه بر نوپا بـودن بـا تغییـرات مدیریتی و یا رویکردی نیز مواجه بوده اند. دوم، در ارتباط با ظرفیت سازی و مشارکت واحدهای درون وزارت بهداشـت. محـدویتهـای ساختاری و عدم توجه به اصول و راهکارهای جلب مشـارکت و کـارگروهی باعـث شـده تـا امکان مشارکت حداکثری و رشد بسـیاری از مباحـث فـراهم نگـردد. بطـور اخـص در ایـن خصوص میتوان به موضوعات پیشگیری و کاهش آسیب، آمادگی حوزه بهداشـت عمـومی، سامانه پشتیبانی و نقش نظام سلامت در کاهش خطر بلایا در سطح جمعیت عمـومی اشـاره کرد.
  • شهرنشینی سریع و شامل نشدن بسیاری از جنبه های پهنه بندی خطر بلایا در طرح برنامه ریزی شهری که توسط ادارات برنامه ریزی توسعه یافته است.
  • توجه نظام سلامت مانند بسیاری از سازمانها به حوادث با تلفات بالا است. هرچقدر تلفات بیشتر، توجه بیشتر! این در حالی است که بطور مکرر شاهد حوادث کوچکی هستیم که باعث تلفات جانی، مالی و عملکردی می شوند و اثر تجمعی آنها چشمگیر است. بهره مندی از الگوهای مدیریت بحران برگرفته از اینترنت بدون طی فرایند بومی سازی از جمله چالشهای جدی است.
  • محدودیت سامانه ارتباطی در زمان عملیات پاسخ از ضعفهای جدی وزارت بهداشت است، هر چند که اورژانس پیش بیمارستانی دارای زیرساخت نسبتا مناسبی است.
  • به اشتباه مفهوم “فرماندهی” علاوه بر فاز پاسخ در فازهای توسعه ای (پیشگیری و کاهش آسیب، آمادگی و بازیابی) نیز بکار گرفته میشود. این در حالی است که فازهای توسعهای فوق نیازمند هماهنگی و همکاری بینبخشی است که استفاده از واژه فرمانده و رویکردهای مدیریتی و رفتاری آن به بهرهمندی حداکثری از از ظرفیتهای فوق آسیب وارد میکند.
  • عدم وجود سامانه ثبت مخاطرات و پیامدهای سلامتی آن از محدودیت های اصلی است و امکان محاسبه بار وارده و همچنین اثربخشی مداخلات را سلب میکند. سامانه تحقیقاتی سلامت در بلایا و فوریتها بسیار نوپا است. تعداد مقالات چاپ شده حتی در خصوص زلزله بم با آن همه خسارت، بسیار معدود است. بودجه پژوهشی مشخصی نیز به این امر اختصاص ندارد ، نبود نقشه آموزشی، تخصیص منابع مالی و فنی آموزش را غیر قابل ارزیابی کرده است. سامانه ثبت درس آموخته ها و رهگیری بکارگیری آنها وجود ندارد.
  • تغییر پیاپی ساختار و قوانین
  • تقدم بخشیدن به راهبردهای عملیاتی پس از حادثه به جای راهبرد پیشگیری
  • نبود برنامه رسانه‌ای جامع در حوزه مدیریت بحران و ضعف زیرساخت‌های لازم مدیریت شهری و روستایی

 

در واقع در حال حاضر مشکل فعلی مدیریت بحران در کشور، ساختار موجود یا قانون آن نیست بلکه ایراد، دیدگاه مدیریتی نسبت به مقوله مدیریت بحران است. اکنون در حوزه مدیریت بحران شاهد ناهماهنگی میان دستگاه‌ها، نبود برنامه‌های راهبردی، فقدان اعتبارات مناسب و کافی و همچنین ضعف بدنه کارشناسی و مدیریتی متخصص این حوزه هستیم و در عمل اقتدار لازم برای اجرایی شدن تصمیمات کلان وجود ندارد ، به همین دلیل در چنین شرایطی حتی تغییر ساختار هم مشکلی را حل نخواهد کرد.

 

  • تقدم بخشیدن به راهبردهای عملیاتی پس از حادثه به جای راهبرد پیشگیری
  • نبود برنامه رسانه‌ای جامع در حوزه مدیریت بحراندر قانون مدیریت بحران کشور : سطح وظایف صدا و سیما، به عنوان فراگیرترین رسانه رسمی کشور در ارائه آموزش در برابر بحران و اعلام هشدار محدود شده و نقش رسانه‌های غیر رسمی در این میان دیده نشده است در حالی که گسترش روزافزون شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و تاثیر آن در زمان مدیریت بحران غیر قابل انکار است، بنابراین یکی دیگر از مواردی که در آن نیاز به تغییر راهبرد داریم در حوزه رسانه و مدیریت فضای اطلاع‌رسانی غیررسمی در هنگام بروز بحران‌های طبیعی و استفاده از این ظرفیت کمتر دیده شده برای افزایش کارایی ارتباطی با مردم است
  • بهره نگرفتن منسجم از مشارکت مردمی و سازمان‌های مردم نهاد در مدیریت بحران : یکی از مسائل جدی در بروز بحران‌ها بهره‌گیری صحیح از ظرفیت‌های مردمی است در واقع چنانچه مردم را درست جهت‌دهی و هدایت نکنیم خود آنها به عواقب حادثه شدت می‌دهند بنابراین علاوه بر اینکه ظرفیت مردمی در حل بحران بسیار حائز اهمیت است در صورت عدم بهره‌گیری منسجم از این ظرفیت گسترده با مشکلات زیادی روبرو خواهیم شد
  • به منظور ساماندهی مدیریت بحران در کشور و اتخاذ یک رویکرد همه جانبه و علمی به این حوزه ضروری است که کارگروهی متشکل از صاحبنظران و متخصصان این حوزه و کارشناسان دستگاه‌های مرتبط در کشور تبدیل تشکیل شود و این کارگروه با آسیب‌شناسی تاریخی قوانین موجود در حوزه مدیریت بحران در کشور و بازدید میدانی از تجارب کشورهای پیشرفته در حوزه مدیریت بحران در جهان، مدلی جامع و منطق با شرایط زیستی، اجتماعی و اقتصادی کشور ارائه دهند و در نهایت خروجی این پژوهش می‌تواند در قالب یک طرح یا لایحه مستقل در مجلس شورای اسلامی ارائه شود
  • بی‌برنامگی عملیاتی برای زمان بحران مثل مشکل امنیتی، اسکان، رسیدگی به مجروحان
  • استفاده از رویکرد سنتی مدیریت بلایا با کمبودهای فراوان
  • ضعف در کارِ گروهی و هماهنگی بین‎سازمانی
  • نداشتن مدیریت پشتیبانی لازم برای مدیریت بحران: نبود مدیریت پشتیبانی لازم در مدیریت بحران یکی از مشکلاتی است که گریبانگیر کشور است و باید در این زمینه نیز تدبیری اندیشید. شاید بتوان مهم‌ترین محورهای این مدیریت پشتیبانی را موارد ذیل ذکر کرد
    نبود دستگاه تخصصیِ متولی و امکانات کافی در امر جستجو و نجات، آواربرداری، حمل‌و‌نقل، ترابری و شریان‌های حیاتی در زمان بحران؛
    پیش‌بینی نکردن واحد مشخص برای مدیریت بحران در بحث لجستیک و پشتیبانی؛
    غیر منسجم بودن برنامه بهداشت و درمان در مدیریت بحران؛
    کمبود پایگاه‌های امدادی آتش‌نشانی و اورژانس از نظر تعداد نیرو، تجهیزات و امکانات
  • یکی از مسائل جدی در بروز بحران‌ها بهره‌گیری صحیح از مردم است، چنانچه مردم را درست جهت‌دهی و هدایت نکنیم، خود آن‌ها به عواقب حادثه شدت می‌دهند. در حادثه پلاسکوی تهران نیز برخی از مردم، هماهنگی لازم را با سازمان آتش‌نشانی برای تجمع نکردن و… نداشتند؛ بنابراین علاوه بر این‌که ظرفیت مردمی در حل بحران بسیار حائز اهمیت است، در صورت عدم بهره‌گیری منسجم از آن‌ها با مشکلاتی روبه‎رو خواهیم شد؛ پس مهم‌ترین چالش‌های کشور در این حوزه عبارتند از:
    -منسجم نبودن تشکل‌های مردمی و سازمان‌های غیردولتی برای زمان بحران
    -نبود مدل خاصی برای جذب، سازمان‎دهی و مشارکت فعال مردم در جریان مدیریت بحران
    -توجه ناکافی به بحث محله‌محوری مدیریت بحران

سامانه تحقیقاتی سلامت در بلایا و فوریتها بسیار نوپاست .تعداد مقالات چاپ شده حتی در خصوص زلزله بم با آن همه خسارت، بسیار معدود است. بودجه پژوهشی مشخصی نیز به این امر اختصاص ندارد.

  • اختلاف‎هایسیاسی مسئولان در سطوح عالی یا همان سیاسی‌کاری مسئولان: این امر در سایر حوزه‌های اجرایی کشور نیز به چشم می‌خورد اما تبعات نامطلوب این موضوع در زمان بروز بحران (هنگامی‌که آسیب‌دیدگان به کمک مسئولان نیازمند هستند)، شدیدتر و وخیم‌تر است؛. چرا‌که بروز سوانح مستقیماً بر جان و مال افراد جامعه اثر می‌گذارد و در صورت هرگونه سوءمدیریت ناشی از سیاسی‌کاری مسئولان، تبعات آن، قابل جبران نخواهد بود؛ بنابراین عرفاً و شرعاً روا نیست که این حوزه، محلی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی یا نمایش‌های تبلیغاتی مسئولان باشد
  • عدم سنخیت بین ساختار حکومتی ونوع برنامه ریزی مدیریت بلایا:
    در کشورهای ژاپن و کانادا بین برنامه ریزی غیرمتمرکز و ساختار غیر متمرکز حکومت رابطه مستقیم وجود دارد.
    مدیریت بلایا در ایران میبایـست از حالـت متمرکـز بـه برنامه ریزی در سطوح مختلف تقسیمات کشوری تغییر نماید تا ضمن استفاده از نظرات و آگاهیهای افراد هر منطقه برنامـه های متناسـب بـا واقعیات آن منطقه با بهره گیری از توانمندیهای موجود در هر قسمت صورت پذیرد ضمن حفـظ ارتبـاط تعـاملی خـود بـا سـطوح بـالاتر همسویی برنامه های تنظیمی با سیاستهای کلان حاکمیت حفظ گردد و از طرفی واجد این تبعات مثبـت باشـد کـه ضـمن برخـورداری از حمایت سطوح بالاتر مسئولیتها و پاسـخگوییهـا در کنـار تفـویض اختیارات نیز تقسیم گردد
  • محدودیت سامانه ارتباطی در زمان عملیات پاسخ از ضعفهای جدی وزارت بهداشت
  • پاسخگویی مسئولان: متأسفانه از‌آنجا‌که فرهنگ پاسخگویی همچنان یک نقطه‌ضعف کلیدی در نظام مدیریت بحران کشور به‌شمار می‌آید، تاکنون دیده نشده است که مسئولی از مسئولان نظامِ مدیریت بحران کشور در ازای اشتباه‌های صورت‌گرفته (که رخ دادن آن‌ها امری بدیهی به‌شمار می‌آید) به مردم پاسخگو باشد یا حداقل از مردم عذرخواهی کند.
  • عدم توجه به مکان یابی سکونتگاهها و عدم برنامه ریزی جهت جلوگیری از رشد لجام گسیخته آنها ونبود رویکرد نظری و مدل منسجم و شناخته شده ای در ایران در این زمینه
  • نبود بودجه تعریف شده شرایط اضطراری و محدودیتهای اداری
  • برنامه ریزی متمرکز: در صورتی که برنامه ریزی در مدیریت بلایا در کشورهای توسعه یافته به صورت غیرمتمرکز وبا مشارکت همه شهروندان و استفاده از ظرفیت همه است.

 

دستاوردها و نقاط مثبت

 

  • ارتقای سطح مدیریتی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشـکی از زیـر مجموعـه یـک واحد به مراکز و واحدهایی در زیرمجموعه معاونتهای وزارت
  • تقویت ظرفیت پاسخ و مکانیسم های هماهنگی (EOC ها و قطب های نه گانه) ظرفیت سازی علمی در دانشگاههای علوم پزشکی (از طریق ایجاد گروههای آموزشی و پژوهشی و دورههای MPH ، PhD و DHMR تجربه های نسبتا موفق پاسخ به زلزله های بم، لرستان، طوفان گونو و غیره

 

 

 

راهکارها:

 

  • افزایش مشارکت زنان(شناسایی انجمن های فعال بانوان با خوشه بندی)
  • تقویت شبکه های اجتماعی(گروه سازی محلی و استفاده از رسانه)
  • تبادل اطلاعات با نهادهای مسئول(هم اندیشی با مسئولین ،همایش و…)
  • استفاده از شهروندان در فرآیند خط مشی گذاری(تغییر ذهنیت مسئولین،تقویت رویکردهای از پایین به بالا)
  • حرکت به سمت شرکت های خصوصی(اصلاح نظام بودجه ای،اصلاح قوانین و مقررات )
  • راهکارهای افزایش ظرفیت محله ها و کاهش آسیب پذیری(توسعه آموزش های همگانی،توسعه فرهنگ ایمنی در محله ها،افزایش فضاهای باز و امن،توسعه فرهنگ کار گروهی و گروه سازی)
  • برنامه ریزی متوازن( برنامه ریزی همزمان برای تمام مراحل چرخه مدیریت بحران نه فقط امداد و نجات)
  • اختصاص بودجه جهت پیشگیری(۴دلار سرمایه گذاری در پیشگیری از بلایا مساوی ۲۷ دلار صرفه جویی در هزینه ها)
  • راه اندازی سامانه ثبت درس آموختهها و رهگیری بکارگیری آنها
  • تخصیص اعتبار مشخص به پژوهش در حوزه بلایا و سامانه ها

 

سرانجام باید دانست که زلزله یا هر حادثه طبیعی دیگر طبیعتا باعث به‌وجود آمدن بحران نمی‌شود بلکه آسیب‌پذیری‌های موجود در جامعه می‌تواند، آن را بالقوه خطرناک نماید .در این‎باره می‌توان گفت که مسئولان با سیاستگذاری درست، تهیه و تنظیم قوانین و استاندارد‌های لازم و اجرای مناسب آن‌ها، بخشی از مسئولیت بزرگ کاهش آسیب‌پذیری جامعه و بالاتر از آن حفظ جان و مال مردم را بر عهده خواهند داشت.

نویسنده :

راضیه بخشی

دانشجوی دکترای سلامت در بلایا و فوریت ها