نوشته : ا. دهقانی
دیشب در اولین روز سال ۹۷، پس از ماهها انتظار، اولین قسمت ازپنجمین سری سریال موفق پایتخت میهمان محبوب نوروزی بییندگان مشتاق تلوزیون بود . یکی از زیبایی های این سریال که باعث جذب بیشتر مخاطب در همه ی این سالها شده است بازی با گویش و آداب ورسوم مردم مازندران است تا جاییکه با جدی ترین مراسم ایشان مثل کفن و دفن اموات نیزسر شوخی را باز می کند! بی آنکه برغم خیلی از قومیت ها و مشاغل؛ کمتر مازندرانی ای برنجد و به اعتراض بگوید : هارش انی وقاحت تلوزیون هم دارنه ا ماره مسخره کنه. یا: وی هم دارنه ماره خل کنه.و یا در جنب و جلوی نهادی تجمعی اعتراضی معنا داری شکل بگیرد! بلکه دیدن این سریال در کنار مازندرانی هاست که اوج زیبایی آن را بر بیینده مکشوف می کند،اما نگارنده در این گفتگونه قصد معرفی سریال پایتخت را دارد و نه سرتمجید از ظرفیت بالای فرهنگ مردم مازندران!بلکه بنا به پیشه اش که نه هنروری است ونه بوم شناسی و قوم شناسی، می خواهد به مقوله ی مهم اشتغال، از رهگذر مهارت استفاده از ظرفیت ها وتعامل و تبادل فرهنگی بپردازد.درچند روز گذشته پس از افتتاح دهکده ی گردشگری شهرستان خوسف در فضای مجازی وعمومی انتقادات چندی از ناحیه ی یکی از کارشناسان دغدغه مند مذهبی ،پیرامون استفاده از دهل و سرنا یا موسیقی و رقص محلی در مراسم افتتاحیه ای،نقل محافل و نقل دهانها گشته ، و از باب امر به معروف و نهی از منکر سخنانی بیان گردیده که سطور پیش رو، ادامه ی همان گفتگویی است که این چند روزه شروع شده و ان شالله فتح بابی خواهد بود برای کشف راههای مناسب تر باهدف اشتغال زایی یا فهم مشترکی از مقوله های فرهنگی در تقابل با چالش بنیان بر افکن بیکاری. تقریبا بر کمتر کسی پوشیده مانده، که بیکاری و فقر منبعث از آن، مادر همه بیماری های اجتماعی،و علت العلل نابسامانی روحی وروانی و منکسر کننده ی ایمان مومنان در یک جامعه ی مذهبی است.در این موردچون گوینده آن گفته ها را در این فقره استاد می دانم پس سخنم را مستند به آیات قرآن وروایات ائمه ی دینی نمی کنم.
حال که می دانیم، مشکلات معیشتی بن مایه ی همه ی نابسامانی هاست پس بایستی برای این مهم چاره ای بیندیشیم. مطابق اصل چهل وسوم قانون اساسی که ملهم از ارزش های والای اسلامی و انسانی است ، وظیفه تامین کار ومعیشت بر عهده دولت و قوه ی مجریه ی نظام جمهوری اسلامی ایران است، وبرطبق همین قانون ومقررات ذیل آن، استاندار هر استان و فرماندار هر شهرستان به عنوان نمایندگان عالی دولت در هراستان و شهرستان این مسولیت خطیر را برعهده دارند و می بایست در پیشگاه پروردگار، مافوقان ،افکار عمومی و وجدان خویش پاسخگو باشندو برای انجام این مسولیت باید دستشان باز باشد تا دست به اقداماتی بزنند.در همین راستاو چون آغاز سخن این فصل گفتگو پیرامون افتتاح دهکده ی گردشگری خوسف بوده،پس لازم به عرض است که مطابق استاندارد های سازمان جهانی گردشگری به ازای جذب هر ۱۰ تا ۱۵ توریست می توان یک شغل در کشور ایجاد کردو اگر ۲۰ میلیون گردشگر جذب شوند چند شغل ایجاد خواهد شد؟بی شک رقم بزرگی می شود که می تواند سهم قابل توجهی از درآمد زایی و تامین معیشت شهروندان را به عهده بگیرد و با رفاهی که به همراه می آورد تا حد زیادی از دغدغه های آن بزرگوار را نیز مرتفع نماید. لازمه ی جذب این تعداد گردشگر، وجود جذابیت هایی طبیعی و فرهنگی و باستانی وآماده کردن زیر ساخت های لازم است ودهکده ی گردشگری یکی ازحداقل هایی بوده که به پایمردی مدیران شهرستانی و استانی در خوسف تاسیس گردیده. همانطور که بدرستی درآن گفتگو مطرح شده بود، یکی از این جذابیت ها می تواند شناخت و معرفی شاعران بزرگ خوسف مثل زنده باد استاد ناقوس و زنده یاد ابن حسام خوسفی و دیگران باشد،اما مگر شعر،آنهم در نوع کلاسیکش بدون بحر عروضی از دید آن عزیز شعریت دارد؟ بدون موسیقی درونی وبیرونی و کناری می تواندچنان نفوذو جذبه ای داشته باشد که امروزبشود آن را جذابیت فرهنگی شهر خوسف معرفی کرد؟نیک می دانید که هنر و مبادی آنها علی الخصوص موسیقی زبان مشترک جهان است که می تواند فرهنگ ها را بهم نزدیک ترکندوضمن ثروت آفرینی خشونت جهان را تلطیف و آن را مامنی مناسب برای زیست مطلوب تر نماید و شهرستان خوسف موطن موسیقدانانی است که آوازه ی جهانی دارندو خدمات شایانی را در این راه به فرهنگ و هنرارائه کرده اند و باعث نزدیکی مردم به هم دیگر شده اند. همانطور که علم علمای مذهبی و علمی اش نیز در اهتزارجهانی بوده و هست و پیوند ملت ها را رقم زده است.
ینکه گفته شود چون از دهل و سرنا در مراسم استقبال از فرح پهلوی استفاده شده است پس خود موسیقی محلی امر مذمومی است که نباید در ازآن در افتتاحیه های دولتی استفاده کرد!مثل این است که بگوییم چون درآن مراسم مذکور گوسفند قربانی شده است پس درمراسم دیگر، قربانی نکنیم! مگر موسیقی درصدا سیما استفاده نمی شود؟این نگاه ضمن اینکه بخش بزرگی از مشاغل را در پای خویش قربانی می کند و مردم جامعه را از شادی سالم و مشروع محروم می نماید راه ارتباط و تعامل مهم بین فرهنگی را نیز مسدود می سازد.پس برای مشتری یابی هنرسفال شازیله،برای استفاده از عطرروح نواز نرگس و ستردن غبار غم از تن درآب گرم کویر و دیگر زیست بوم ها و جلوه های متنوع شهرستان خوسف که علمای مذهبی و شهدای رشید درخشان ترین آنها هستند، بایستی ظرفیت های ذهنی و زمینی لازم را فراهم نمود تاشاید بتوان از این طریق درآمدی در خور حاصل کرد و مانع از به از یغما بردن ایمان مردم توسط فقرآخته و گرسنگی نیام گسیخته گردید، که این مهم بی شک مهم ترین دغدغه آن جناب بوده وهست و لازم است به این موضوع نیز توجه کرد که باوجود ابزارهای مدرن مبادله ی کالاههای فرهنگی و ضد فرهنگی، امروزه دف و دهل و سرنا و رقص محلی، امکان تهییج و تحریک کمتر کسی برای تخطی از جاده شرع مقدس را دارد.که به بهانه ی این دغدغه مردم را از شادی و درآمدهای مشروع محروم سازیم.
و در پایان با نگاهی به مطلع این نوشته ،چنانچه این زمینه های تعامل و رواداری درفرهنگ مردم مازندران مهیا نمی گشت ،آیا تنها در ایام عیدبا سفر ۵میلیون مسافر،گردش مالی بیش از ۱۵هزارمیلیاردتومانی برای مردم این استان فراهم می شد؟ ومیانگین رقم بیکاری دراین استان در مقایسه با کل کشور کمترین بود؟گردشگری پتانسیل بسیار بالایی در استان و شهرستان خوسف دارد به شرط اینکه ظرفیت پذیرش مسافر را اول از همه در خود فراهم کنیم که معطوف است به اینکه بپذیرم نه با یک رنگ می شود بربومی نقاشی کرد و نه با یک نت آهنگ ساخت و نه با یک نگاه فرهنگ آفرید ونه با یک زیست بوم توریست جذب کرد و معیشت آورد.??