فرایند پر فراز و نشیب چهاردمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با معرفی مسعود پزشکیان بعنوان رئیس جمهور منتخب به پایان رسید، انتخاباتی که درنوع خود پیچیده ترین معادلات سیاسی انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی را به همراه داشت.
آغاز فرایند انتخابات باشهادت ناگوار و ناگهانی رئیس جمهور سیزدهم به اندازه کافی معادلات انتخاباتی را پیچیده می کرد چرا که هیچ یک از جریان ها و چهره های سیاسی کشور برنامه ریزی لازم برای ورود به این عرصه را نداشت.
در ادامه مسیر تایید صلاحیت ۵ نامزد اصولگرا در مقابل مسعودپزشکیان بعنوان تنها چهره نزدیک به طیف اصلاح طلب نوید مسیری دشوار را برای وزیربهداشت دولت خاتمی می داد و درجایی که عملا جبهه اصلاحات امید چندانی به تایید هیچ یک از چهره های شاخص خود از سوی شورای نگهبان نداشت عملا با تایید صلاحیت مسعود پزشکیان این جناح سیاسی با بیم و امیدی توامان با یکدیگر مواجه شد.
بیم از عدم آمادگی این جناح اصیل سیاسی برای فرآیند ستادی و عدم پذیرش جامعه برای مشارکت لازم در انتخابات از سوی مردم و امید از این جهت که عملا شورای نگهبان برگ برنده این جناح سیاسی را روی میز گذاشته بود؛ بی شک گزافه نیست اگر بگوییم مسعود پزشکیان تنها نامزد جبهه اصلاحات ایران بود که میتوانست حداقل مشارکت لازم برای پیروزی را به ارمغان آورد و بیشترین سهم را از سبد رای خاکستری حتی متمایل به سمت جبهه رقیب برداشت نماید.
اصلاح طلبان در آغاز فرایند تبلیغاتی بی معطلی ستادهای انتخاباتی خود را در مرکز و استان ها دایر کردند و طی فرایندی بسیار پیچیده و پرفراز و نشیب توانستند بر رقیب تا بن دندان مسلح خود در این کارزار تبلیغاتی و انتخاباتی پیروز شوند تا بعد از قریب به دودهه بار دیگر شاهد حضور یک اصلاح طلب اصیل و ریشه دار در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران باشیم.
به اذعان تمام کارشناسان و تحلیلگران یقینا حضور بی بدیل و پررنگ چهره های محبوب و متخصصی چون دکتر ظریف و آذری جهرمی در کمپین تبلیغاتی پزشکیان و سفرهای شهر به شهر ایشان جهت جلب اعتمادعمومی برای مسعودپزشکیان یکی از مهم ترین دلایل مجاب شدن بخش موردنیاز از آرای تحریمی و ناامید از صندوق برای پیروزی در انتخابات بود، اما در این میان از خودگذشتگی بی مانندی در عرصه سیاسی انتخابات اتفاق افتاد که شاید از چشم بسیاری از عموم جامعه مغفول مانده است و این شاهکار سیاسی را کسی رقم نزد جز محمدرضاعارف
محمدرضاعارف را شاید بتوان بی حاشیه ترین سیاستمدار اصلاح طلب شاخص ایران نامید، سیاستمدار تمام عیاری که پیش از انقلاب همزمان با مبارزات انقلابی خود بالاترین مدارج علمی دنیا را طی کرد و پس از انقلاب نیز بدون حاشیه با عملکرد خود گام به گام به بالاترین مناصب سیاسی رسید.
وزیر پست و تلگراف دولت اول خاتمی که در آخرین سال این دولت از سوی رئیس جمهور وقت بعنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه انتخاب شد، شخصیت،‌‌ منش و عملکرد این سیاستمدار یزدی به قدری مورد تایید سیدمحمدخاتمی و اکثر کارشناسان در آن زمان قرارگرفت که در دولت دوم اصلاحات بعنوان نفر دوم دولت و معاون اول رئیس جمهور انتخاب شد و بعنوان نفر اول کابینه درکنار خاتمی توانستند موفق ترین دولت اقتصادی و سیاسی بعد از انقلاب را هدایت کنند.
نجابت ذاتی که گویا در تمام مردم و سیاستمداران یزدی نهادینه گشته و به کاربردن عقلانیت باعث شد این چهره سیاسی در مقاطع مختلفی مورد هجمه های تند و گاها ناجوانمردانه از سوی جریانات رادیکال اپوزسیون در داخل و خارج نظام قرار بگیرد اوج این هجمه ها شاید به دوره ایی باز میگردد که از نگاه متخصصین امر شاهکار کارنامه سیاسی عارف قلم داد میشود؛ یعنی مجلس دهم
سال ۱۳۹۴ و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی لیست امید به رهبری محمدرضاعارف منسجم ترین و فراگیرترین لیست انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی شکل گرفت لیستی که علیرغم عدم احرازصلاحیت بسیاری از چهره های شاخص اصلاح طلب درکشور تشکیل شد و موفقیتی بی تکرار را برای اصلاح طلبان در پارلمان خلق کرد؛ ناگفته نماند در همان دوره رکورد تاریخ رای یک نامزد در انتخابات مجلس شورای اسلامی شکست و این رکوردشکن کسی نبود جز دکترمحمدرضاعارف؛ رکوردی که همچنان در دست اوست و نشان داد که مردم چندان با منتقدین رادیکال وی موافق نیستند.
عملکرد موفق عارف فقط به پیروزی لیست امید در انتخابات خلاصه نشد و در طول دوره ۴ساله ی مجلس دهم نیز شاهد مدیریت قوی عارف بر فراکسیون امید بودیم، در تایید این ادعا همین بس که فراکسیون امید با کمتر از ۱۳۰ کرسی اکثریت مطلق را در اختیار نداشت و اما با مدیریت دقیق و بی نقص عارف در طول این ۴سال اکثر قریب به اتفاق کرسی های هیئت رئیسه و ریاست کمیسیون ها متعلق به اصلاح طلبان بود.

ناگفته نماند عارف یکبار در سال ۱۳۹۲ پا به عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری گذاشت و علیرغم یک ماه فعالیت تبلیغاتی در آخرین روزهای منتهی به انتخابات در تصمیمی فداکارانه با حسن روحانی ائتلاف کرد و با انصراف خود زمینه ساز پیروزی رئیس جمهور یازدهم و دوازدهم ایران شد، شاید میزان فداکاری عارف در انتخابات اخیر بیشتر ملموس گشته باشد جایی که همه ی مردم شاهد بودند که دونامزد اصلی جناح رقیب چگونه تا آخرین لحظه از ائتلاف سرباز زدند و شاید حتی زمینه ساز شکست جناح اصولگرایی در انتخابات شدند.
مع الوصف با این کارنامه پربار از این عضو اصلاح طلب مجمع تشخیص مصلحت نظام شاید آیندگان عارف را بیشتر برای نقش تاثیرگذارش در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم بشناسند.
پرواضح است که درصورت کاندیداتوری عارف در این انتخابات و به واسطه کارنامه قوی و ارتباط مثبت با حاکمیت و رهبری، محتمل ترین گزینه اصلاح طلبی بود که از سوی شورای نگهبان می توانست تایید صلاحیت شود و یقینا حمایت تمام قد جبهه اصلاحات و سیدمحمدخاتمی را نیز همراه خود داشت، اما عارف در این سالها نشان داده مصلحت مردم را بر منافع شخصی و حزبی ارجح می داند، وی با درک درست از شرایط جامعه و معضل شکاف بین ملت و حاکمیت می دانست که حضور یک چهره شاخص و مارکدار سیاسی شاید نتواند برای مجاب کردن بخش قابل توجهی از جامعه که باصندوق رای قهر کرده بودند کافی باشد، و شاید این امر منجر به پیروزی جناح اصولگرا با حداقل مشارکت ممکن شود که این مسئله در این شرایط نه به نفع مردم بود و نه نظام
عارف به خوبی میدانست اتفاقا این دوره باید نامزد مصلحی پای به عرصه رقابت بگذارد که کمترین برچسب سیاسی و جناحی را داشته باشد تا بتوانند عموم مردم را مجاب به مشارکت در انتخابات و ایجاد تغییر از طریق صندوق رای نمایند.
لذا این بار باعدم کاندیداتوری در محیاترین بستر ممکن میدان رقابت را به مسعودپزشکیان سپرد و برخلاف بسیاری از چهره های شاخص و مدعی که حتی بعضا تا روزهای آخر چندان امیدوار نبودند و در سایه ماندند از همان روزهای نخست تبلیغات انتخاباتی، ستادامید دکترپزشکیان را تاسیس کرد و حتی خانه پدری خود را تبدیل به ستاد انتخاباتی برای مسعودپزشکیان نمود و در تمام طول این ماراتن پرپیچ و خم خستگی ناپذیر تلاش کرد تا هم نخبگان و هم عموم مردم ایران را مجاب به حمایت از مسعود پزشکیان نماید.
تجربه تاریخی مردم ایران در چنددهه اخیر و مشاهده عملکرد چهره ها و تیپ های مختلف اصلاح طلبی از محافظه کاران سنگر گرفته در خاکریز اعتدال تا مجلس ششمی ها و دیگر گروه ها اثبات کرده که امروز کشور برای بازگشت به مسیرتوسعه نیازمند سیاستمداری اصلاح طلب و ریشه دار و پاکدستی است که به دور از جنجال و هیاهو و بدون وادادگی اهل تعامل و مذاکره باشد؛ از تعامل با کشورهای دنیا گرفته تا نهادهای فرادولتی و حاکمیتی درون نظام، ویژگی هایی که به خوبی در امثال پزشکیان و عارف میتوان یافت.
بی تردید این سطح از فداکاری و تلاش برای مردی که ثروت پدری بی نیاز از مال، و هوش و عملکردش بی نیاز از مقامش کرده است تنها در یک جمله معنا پیدا میکند
?عارف، عاشق ایران است…

?علی مهرجویی _ فعال سیاسی اصلاح طلب