مدت‌هاست که شاهد رفتارهای ناشایست و خشونت‌آمیز عده‌ای از افراد در بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی-درمانی هستیم. متأسفانه، یکی از تلخ‌ترین این حوادث، حمله فیزیکی منجر به فوت به یکی از پزشکان بااخلاق متخصص قلب در یاسوج بود که دل هر انسانی را به درد ‌آورد. این حادثه نه تنها جان دکتر داوودی را گرفت، بلکه به کادر درمان کشور آسیب جدی و غیرقابل جبرانی وارد کرد. درد از دست دادن یک همکار، بو درد بی‌احترامی به جامعه پزشکی. این اتفاق و اتفاقات مشابه، نشان‌دهنده نادیده‌گرفتن زحمات و تلاش‌های بی‌وقفه آن‌هاست.

برای درک واقعی این موضوع، شاید لازم باشد خود از کادر پزشکی یا  خانواده‌ی آنها باشید تا درک کنید پزشکان و پرستاران از زمان ورود به دانشگاه تا پایان عمر خود، در واقع زندگی را فدای خدمت به دیگران می‌کنند. تنها اگر در تعامل نزدیک با این افراد باشیم، می‌فهمیم که درد و رنجی که در پس واژه‌های «پزشک» و «کادر درمان» نهفته است، چه اندازه عمیق و گسترده است. از قبولی در این رشته‌ تا تمام کردن تحصیل و خستگی‌ها، افسردگی‌ها، شب‌بیداری‌ها و صدها درد دیگر تا آنها فقط موفق به گرفتن مدرک دکتری یا تخصص خود شود و بعد از آن که مشغول کار می‌شوند، تازه شروع چالش‌های جدیدی برای آنهاست. آن‌ها نیز با درد و رنج بیماران خود، رنج می‌کشند و تمام تلاش خود را برای کاهش آلام دیگران به کار می‌گیرند. اما در عوض از جامعه چه می‌خواهند؟ کمی درک، اعتماد، احترام و امنیت.

آیا ممکن است که پزشک در مطب خود نشسته باشد و تمام فکرش معطوف به درمان بیمارانش باشد، اما ناگهان مورد حمله قرار گیرد؟ آیا می‌توان انتظار داشت که از منزل، بیمارستان و مطب خارج شد و همواره ترس از تهاجم را در دل داشت؟ آیا در حالی که در اورژانس مشغول ویزیت بیمار هستید و در حال آموزش پزشکان آینده، باید با بی‌احترامی عده‌ای مواجه شوید؟

دکتر داوودی تنها یکی از بسیار قربانیان خشونت علیه کادر درمان است. در سال‌های اخیر، اخبار متعددی از این نوع خشونت در فضای مجازی منتشر شده است. شاید ناآگاهی از فرآیندهای درمان و آموزش در بیمارستان‌های آموزشی، منجر به بروز این رفتارها شده باشد. یا شاید کمبود نیروی انسانی شاغل در بیمارستان‌ها و عوامل دیگر. اما آنچه از گفته‌های قاتل دکتر داوودی برمی‌آید، این است که او از تأخیر پزشک بر بالین برادرش شاکی بوده و فوت وی را به این تأخیر نسبت داده است. در حالی که بعد از بارها شکایت وی، ثابت شده است که هیچ قصور پزشکی در این زمینه وجود نداشته است. اما چرا باید پس از مدتی، این فرد کمر به قتل او ببندد و کشور و مردمش را از نعمت یک پزشک خوب محروم کند؟ پزشکی که فقط خدا می‌داند چه کشیده تا به اینجا رسیده است.

مسلم است که در پشت این رفتارها، انگیزه‌های متعددی وجود دارد. زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، تربیتی، روانی و روانشناختی همگی در این بین تأثیرگذارند. اما آنچه در مورد این قتل، فراتر از جنبه‌های شخصیتی قاتل، مورد توجه است، عدم آگاهی وی یا اطرافیانش از فرآیندهای بیمارستان‌های آموزشی است. در این مراکز، علاوه بر درمان به موقع و صحیح مراجعه‌کنندگان، آموزش نسل آینده کادر درمان نیز به‌گونه‌ای انجام می‌شود که بتوانند با اعتماد و اطمینان به انجام وظایف خود بپردازند. اگرچه ممکن است در وهله اول دانشجوی سال آخر پزشکی را ببینیم که ما را ویزیت می‌کند، اما باید بدانیم که اولا آن دانشجو، دانشجوی کارورزی است که آموزش‌دیده است و دوما به صورت دایمی با پزشک کشیک در ارتباط است و گزارش بیمار را به اطلاع وی می‌رساند. بنابراین ممکن است شخص پزشک را مشاهده نکنیم اما نظارت وی بر تمام رویه‌ها و فرایند درمان، از راه دور، وجود دارد. و اگر چنین نباشد که چگونه این دانشجوی کارورز پزشکی، بتواند پس از اتمام دوره کارورزی‌اش به تنهایی بیمار را مداوا کند؟ و این فرایندی است که در تمام دنیا در تربیت پزشکان آینده، در حال اجراست.

کافی است بدانیم، کاری که پزشکان و کادر درمان انجام می‌دهند، فراتر از آن چیزی است که مردم عادی یا مراجعه‌کنندگان به درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها از بیرون مشاهده می‌کنند. اما گاهی به دلایل مختلف، این قشر به‌طور سطحی قضاوت می‌شوند و بدبینی‌هایی نسبت به آن‌ها ابراز می‌گردد. البته نباید فراموش کرد که بسیاری از افراد و بیماران نیز قدردان زحمات کادر پزشکی و درمان هستند و این زحمات را ارج می‌نهند و تعداد آنها هم بی‌شمار است. در نهایت، نیاز به تغییر نگرش و افزایش آگاهی عمومی درباره نقش و اهمیت کادر درمان در جامعه بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود و این هم وظیفه کادر درمان و نظام سلامت کشور است که آگاهی‌بخشی به مردم عزیزمان را در دستور کار قرار دهد تا دوباره شاهد هتک حرمت و عروج دکتر داوودی‌هایی نباشیم که در این کشور، دلسوزانه به درمان بیماران و تربیت دانشجویان می‌پردازند. و امید است که رسانه‌های اجتماعی هم هر کدام، نقش خود را در این بین به خوبی ایفا نمایند و تامین امنیت این قشر زحمتکش و حرفه‌ای جامعه بیشتر از این در دستور کار دستگاه‌های مختلف قرار گیرد. بدانیم که احترام به کادر درمان، یعنی احترام به حفظ سلامت عمومی در جامعه و این یک وظیفه متقابل بین مردم و کادر پزشکی و ضامن تامین سلامت و رفاه ماست. نمی‌توان بدون حفظ احترام و امنیت برای کادر درمان، انتظار سلامت و رفاه عمومی را برای جامعه‌مان داشته باشیم. پس همگی به وظیفه خود در قبال همدیگر عمل کنیم.

روح تمام شهدای سلامت شاد.

نوشته و خبرنگار : دکتر  ا . زارعی دبیر سرویس پزشکی و سلامت