نوشته : دکتر محمود بستانی

روزها از پی هم می گذرند و نشانی از خود باقی نمی گذارند ، اما گذشت ایام،  یادش را از خاطرمان نمی زداید و بر جراحت دل داغدیده مان مرهم نمی نهد ، هر روز که می گذرد فقدانش و عدم صفای حضورش بیشتر احساس می شود ، چه سخت است بی او زندگی کردن ، چشم باز نمودن و استاد را ندیدن و در فراقش سوختن و ساختن

 

« دلمان سر شار از تو و خالیست جای تو »

امسال روز خبرنگار جای پدری بزرگوار و استادی فرزانه برای من و همه اهالی مطبوعات استان خالیست.

فردی که طی نیم قرن فعالیت مستمر در حوزه اطلاع رسانی و خبر بازهم از پای ننشست  و تا آخرین نفس های مبارک خود در پی راهی بود تا انگیزه و وجدان کاری و آبرو و عزت  را به جوانان و جویندگان بی ادعای شهر خود که عاشق راه او بودند برگرداند.

پدرم و استادم زنده یاد غلامعلی خالدی که می توان به طور قطع او را پدر مطبوعات استان نام نهاد چنان حضور تاثیرگذاری در عرصه فرهنگ و خبر این خطه از سرزمینمان داشت که فقدانش خسرانی بزرگ به شمار می آید اما وقتی  به جای جای زندگی حرفه ای و مطبوعاتی خود و هم قطاران و هم نسلانم نگاه می کنم جز نامی نیک و خاطره ای خوش از او نمی بینم.

اخلاق مداری، تواضع، کار عاشقانه و با انگیزه و روزنامه نگاری واقعی بودن از جمله بارزترین ویژگی های شخصیتی مرحوم غلامعلی خالدی بود که همکاران این پیشکسوت عرصه رسانه و ادب به آن اذعان دارند؛

متانت در کار، گزیده گویی درگفتار، آرامش درمحیط کار و رفتارش به گونه ای بود که هر کس از حضورش بیرون می رفت غرق درمهرو عشقی می شد که او برجان شان ریخته بود. غلامعلی خالدی، باعشق به حرفه خبر  زیست و بی خبر و ناگاه از میان ما رفت و همین چهره و متانت او هویت و شناسنامه ی مطبوعات استان بود و هست و سبب شد قلم غلامعلی خالدی “برند” بسیاری از روایت های ماندگار عرصه اطلاع رسانی استان خراسان جنوبی در گذشته نه چندان دور و حتی همین نزدیکی باشد.

از زمانی که خاطرات خود در پی کشف روستایی در کور سوی سربیشه با موتور سیکلتی ناقواره را برایمان نقل می کرد گفتنی ها داشت ،تا گزارشات زنده و اجتماعی او از زلزله مهیب طبس و تلاش برای رساندن صدای مردم محروم این سرزمین به گوش مسئولین برای توسعه آموزش عالی و تاسیس دانشگاه و دانشکده و اضطراب و استرس پنهان کردن پوسترها و نوارهای سخنرانی امام در باغچه منزل مسکونی اش در ایام انقلاب.

او، دوست مردم بود؛ شریک شادی ها و غم های آنان  هر چقدر پیشکسوت بود، به همان اندازه جوان و جوانگرا و پرشور و باحال!

من و همه کسانی که در این عرصه پای گذاشته ایم خوب میدانیم فقدان این قلم آشنا و فکر ماندگار برای مخاطبان رسانه های مکتوب استان سخت است.

اما حضور اقشار و گروه های مختلف در مراسم مختلف آن استاد نشان داد که مرگ هر کسی آیینه ای است که حیات و زندگی او را به تصویر خواهد کشید و چه زیبا بود انعکاس زیبای مردم داری و مردم دوستی که او متصف بدین صفات پسندیده بود

سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز                   مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

روحت قرین رحمت الهى باد!. راهت پر رهرو وعشقت به ایران وسرزمین مادری ات جاری باد ای بزرگ مرد مهربان. بدرود ای مرد صبور وآرام. بدرود ای بلند آوازه وبی ادعا بدرود بدرود

فرزند این آب و خاک

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله