خراسان جنوبی، سرزمین خورشید، گنج پیدای پنهانی است که در دوره‌های قبل، در سکوت دوار مدیریت‌ها و های و و هوی تریبون‌های حاشیه‌ساز مانده است. گنجی که در هر نقطه‌اش پتانسیلی نهفته است. از معدن گرفته تا اب و خاک و گیاه و حیوان. از فرهنگ‌های بومی و فلکلور ناب گرفته تا لهجه‌هایی اساطیری، از باغ‌های بهشت‌گونه تا خانه‌های تاریخی و کوچه‌های عاشقی که معرفی نشده‌اند. اما این گنج پنهان در چند و چون حواشی مدیران اسبق مانده است و همیشه به مثابه ابزاری برای مدیریت و  لابی‌گری‌های خرد و کلان عده‌ای بوده تا منویات خود را به کرسی بنشانند. این روزها، این گنج پنهان آبستن مدیریت‌های ناکارآمد است که با حضور معتمدیان استاندار خراسان جنوبی تکانی خورده و مدیران به خود امده‌اند و تازه میز و دفتر خود را  به قصد خدمت در سفرهای استانی استاندار توسعه‌گرای استان و برای خدمت به مردم رها کرده‌اند و عملیاتی وارد میدان شده‌اند.

خراسان جنوبی، بی‌شک نگین با ارزش شرق کشور است که می‌تواند با پتانسیل‌های موجود در حوزه‌های مختلف، چنانچه به صورتی معقول مدیریت شوند، چنان رشد و توسعه‌ای کند که در ذهن نگنجند. ولی متاسفانه این استان درگیر اما و اگرها، حسادت‌ها، باندبازی‌ها و ندانم کاری‌هایی است که مدیریت این استان را فلج کرده است. دیگر عرف شده است که هر کس در جایگاه مدیریت قرار می‌گیرد تا آنجا که امکان دارد دیگری را تخریب کند و یا اینکه بیت‌المال را به رای خود به صورت قراردادهای صوری و غیرصوری هبه کند. اینها همه منشا محرومیت استان است. در صورتی که اگر در این استانُ، مدیرانی که امور مردم را در دست دارند برای مدتی کوتاه، از حواشی این و آن بیرون آیند و بر مدار توسعه و پیشرفت گام بردارند، مطمئنا جوانی بیکار نخواهد بود، معاونی برای به دست اوردن پست، زیراب مدیرش را نخواهد زد، بی‌پولی نخواهد ماند و از همه مهم‌تر صفت محروم از استان برداشته خواهد شد. باید به سان نگاه ژرف کویرنشینان و اجداد این سرزمین همت کرد، تا زیاده‌خواهی‌های سیاسی کم شود و مردم در راس امور قرار بگیرند. باید بازار تهمت‌ها از این استان برچیده شود و بازار رانت و باندبازی سیاسی در این شرایط خاص به گوشه‌ای برود تا مردم احساس امنیت و آسایش کنند. اینجا باید فرهنگ و کار تلاش نهادینه شود تا بلکه توسعه، نیم‌نگاهی بر این سرزمین بکر و پر از توانمندی داشته باشد. اینجا بهشت مسلم شرق کشور است، دروازه طلایی توسعه. این روزها این سرزمین همت می‌خواهد. همتی که شاید قبلا در حفظ پست‌ها، هدر رفته است یا در انتفاع رساندن‌ مدیران  به کس و کار خود وامانده است. اینجا همت می‌خواهد تا حواشی کوچک و بزرگ برداشته شود. ولی متاسفانه تا زمانی که این بازی‌های سیاسی هست، مردم همچنان متضرر هستند، به گونه‌ای که حتی از اندک‌ها هم باز می‌مانند، چه برسد به توسعه و رفع محرومیت‌ها. اینجا فضای هوشیاری و همت مضاعف و صداقت و تلاش می‌خواهد.

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله